فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف ومفاهیم ورویکردهای سازمان یادگیرنده دارای 58 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
سازمان یادگیرنده
مفهوم سازمان یادگیرنده
جدول(2-1) طبقهبندی تغییرات محیطی
2-1-2- تاریخچه سازمان یادگیرنده
2-1-3- تعاریف سازمان یادگیرنده
جدول شماره (2-3) سیر تعاریف سازمان یادگیرنده
2-1-4- رویکردهای سازمان یادگیرنده
2-1-4-1- رویکرد تفکر سیستمی:
2-1-4-2- رویکرد یادگیری:
2-1-4-3- رویکرد استراتژیک
2-1-4-4- رویکرد ترکیبی:
2-1-5- تفاوت یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده
جدول (2-4) تفاوت بین سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی
2-1-6- ضرورت ایجاد سازمان یادگیرنده
2-1-7- عوامل مؤثر بر ایجاد سازمان یادگیرنده
ساختار:
محیط:
فناوری
فرهنگسازمانی
استراتژی :
رهبری :
2-1-8- ویژگیهای سازمان یادگیرنده
2-1-9- مزایای سازمان یادگیرنده
2-1-10- نظریهها و الگوهای سازمان یادگیرنده
2-1-10-1- سازمان یادگیرنده از نظر سنگه
مهارت فردی
الگوهای ذهنی
چشمانداز مشترک
یادگیری گروهی
تفکر سیستمی
2-1-10-2- سازمان یادگیرنده از نظر گاه
تبیین واضح چشمانداز و مأموریت و پشتیبانی از آن :
رهبری مشارکتی:
فرهنگ مشوق تجربه:
توانایی انتقال دانش از مرزهای سازمان
کار گروهی و هماهنگی:
2-1-10-3- سازمان یادگیرنده از نظر گاروین
حل منظم مسئله
کسب تجربه با استفاده از رویکردهای جدید
یادگیری از عملکرد گذشته خویش
یادگیری از تجربیات و عملکرد دیگران
انتقال و مبادله سریع و کارامد دانش در سراسر سازمان
2-1-10-4- سازمان یادگیرنده از نظر بنت و اوبراین
2-1-10-5- سازمان یادگیرنده از نظر انجمن آموزش و توسعه
عناصر اولیه
عناصر ثانویه
2-1-10-6- سازمان یادگیرنده از نظر کپلان و نورتون
قابلیت کارکنان
قابلیت سیستمهای اطلاعات:
انگیزش،توانمندسازی و همنواسازی کارکنان
2-1-10-7- سازمان یادگیرنده از نظر گفارت و مارسیک
یادگیری مستمر در سطح سیستمها
تولید دانش و سهیم شدن در آن
تفکر سیستمی و انتقادی:
فرهنگ یادگیری:
روح انعطافپذیری و تجربه:
2-1-10-8- سازمان یادگیرنده از نظرجیمز
2-1-10- 9- سازمان یادگیرنده از نظرمامفورد
2-1-10-10- ویژگی سازمان یادگیرنده از نظرپدلر و همکاران
2-1-10-11- سازمان یادگیرنده از نظرمارکوارت
پویایی یادگیری:
تحول سازمانی:
توانمندسازی افراد
مدیریت دانش:
کاربرد فناوری:
2-1-10-12- سازمان یادگیرنده از نظر اورتن بلاد
2-1-10-13-سازمان یادگیرنده از نظر واتکینزو مارسیک
1- یادگیری سطح فردی:
ایجاد فرصتهایی برای یادگیری مداوم :
بالا بردن سطح گفتگو و پژوهش در سازمان :
2- یادگیری سطح گروهی
تشویق و ترغیب به همکاری و یادگیری گروهی :
3- یادگیری سطح سازمانی :
ایجاد سیستمهایی جهت دریافت و تسهیم یادگیری :
توانمندسازی کارکنان در جهت رسیدن به یک بینش جمعی :
مرتبط ساختن سازمان با محیط خود :
فراهمسازی رهبری استراتژیک در امر یادگیری :
2-1-11- سطوح سازمانهای یادگیرنده
سازمانهای داده مدار:
سازمانهای اطلاعات مدار:
سازمانهای دانشمدار:
سازمانهای حکمت مدار
2-3- مروری بر تحقیقات انجامشده
2-3-1- تحقیقات داخلی
2-3-2- تحقیقات خارجی
الف) منابع فارسی:
ب)منابع انگلیسی:
سازمان یادگیرنده
مفهوم سازمان یادگیرنده
طی دهه اخیر و همزمان با موج عظیم تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی،سازمانها نیز دستخوش دگرگونیهای ساختاری و بنیادی فراوانی شده اند. با وجود این، وجهه مشترک تمامی این دگرگونیها، رشد روزافزون علم و دانش است(قهرمانی،1380).در واقع سرعت و دانش، لازمههای موفقیت در زندگی امروز به شمار میآیند. از همین رو سازمانهای یادگیرنده با تلفیق این موارد توان رقابتی شکستناپذیری برای خود فراهم میآورند. البته سرعت بیشتر به معنای شتاب زدگی نیست. یادگیری سریعتر مستلزم تمهید راههای یادگیری سادهتر و کارآمدتر و بهرهگیری بهتر از فرصتهاست. یادگیری سریعتر حتی ممکن است در مواردی به دلیل توجه به امری مهمتر، متضمن فرایندی کندتر ولی توأم با تفکر بیشتر باشد. گرچه همه سازمانها میآموزند، ولی محور فعالیتهای تمامی آنها یادگیری نیست(فیضی وقطریفی،1389).
تحولات گسترده در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و تکنولوژیکی محیط که در جدول( 2-1) نشان داده شده است، منجر شده تا سازمانها به منظور بقا و ادامه حیات،میزان یادگیری سازمانیشان مساوی و یا بزرگ تر از شرایط محیطی باشد. به عبارت دیگر اگر سازمانها نتوانند به اندازه تحولات محیطی یا بیشتر از آن در خودشان ایجاد تغییر و یادگیری نمایند، بیشک محکوم به فنا خواهند بود(رسته مقدم و عباس پور،1390).
جدول(2-1) طبقهبندی تغییرات محیطی
سیاسی
اقتصادی
اجتماعی-فرهنگی
تکنولوژیکی
قوانین داخلی
رقبا
روندهای جمعیت شناختی
فناوری اطلاعات
کشمکش قواعد بینالمللی
تأمین کنندگان
سبک زندگی
اینترنت
فعالیتهای اتحادیه بازرگانی
نرخهای تبادل
تغییر کمیت و کیفیت نیروی کار
تولیدات و فرآیندهای نوین
موافقتنامه های بازرگانی
حقوق و دستمزد
تحرکات اجتماعی
تغییر در حملونقل
)ایدئولوژی(دولتها
سیاستهای اقتصادی و مالی
دغدغههای اخلاقی و محیطی
نفوذ رایانه
(رسته مقدم و عباس پور،1390 به نقل ازJamali ,2005)
تغییرات فوق به نوبه خود منجر به تغییر رویکرد مؤلفههای سازمانی شده است(جدول 2-1). به طوری که به زعم برخی محققان، سازمانها جهت حفظ بقا و پیشرفت در محیط کسبوکار پویای امروزی روزافزونی نیاز دارند تا به سازمان یادگیرنده تبدیل شوند. توانایی سازمان در یادگیری سریعتر و دادن پاسخهای زودتر از رقبا به تغییرات محیطی، مزیت رقابتی پایدار برای سازمانهای امروزی هست(رسته مقدم و عباس پور،1390).
جدول(2-2) تغییر رویکرد به مؤلفههای سازمانی
(رسته مقدم و عباس پور،1390 به نقل ازSavage ,2000 )
2-1-2- تاریخچه سازمان یادگیرنده
نظريه سازمانهاي يادگيرنده، اساساً با تكميل نظريههاي مربوط به يادگيري و يادگيري سازماني شکلگرفته و به همين علت، محققين متعددي در شكلگيري آن نقش داشتهاند. به اقرار تمامي صاحبنظران، نظريهپرداز اصلي سازمان يادگيرنده «پيتر ام.سنگه» از دانشگاه MIT بود. سنگه در 1990 مقالهاي تحت عنوان «كار جديد رهبر؛ ساختن سازمانهاي يادگيرنده» منتشر كرد. سپس در همان سال، كتاب «فرمان پنجم، هنر و مهارت سازمان يادگيرنده» را به رشته تحرير درآورد و در آن، نظريه خود را در خصوص سازمان يادگيرنده، به طور مبسوط شرح داد. سازمان یادگیرنده بیش از آن که یک نظریه یا مدل سازمانی باشد، انعکاس دهنده نوعی تفکر و بینش در مورد کار، انسان، سازمان و مدیریت بوده و برآیند تمام تأکیداتی است که بر اهمیت و ضرورت آموزش همهجانبه و مستمر کارکنان و نقش بیهمتای چنین آموزشهایی در افزایش کار آیی و اثربخشی سازمانی صورت گرفته است(یوسفی وذهبیون،1389).مک کیل واسلوکام چهار مدل سازمانی را توصیف کردهاند ،سازمانهایی که میدانند، سازمانهایی که درک میکنند، سازمانهایی که فکر میکنند و سازمانهایی که یاد میگیرند یا همانا سازمانهای یادگیرنده. گرچه، سازمانهایی که یادمی گیرند رویکرد شفاف تری به تغییر دارند،به نظرمی رسد تغییرات آنها و یادگیریشان از تغییرات، به عنوان جزیی از ارزشهای فرهنگی و ساختاریشان باشد. در این نوع سازمان، تغییر به عنوان درون داد یادگیری است. علاوه بر این، چنین سازمانی فرصتهای برای توسعه بهسازی فردی کارکنان به وجود میآورد و یک رابطه شفاف و دائمی را با مشتریان خود ایجاد میکند(آراسته و عنایتی،1388). سازمان یادگیرنده موانع ساختاری یادگیری را حذف میکند، ساختارهای توانمندسازی ایجاد میکند و ارزیابی یادگیری و توسعه را امکانپذیر میسازد. چنین سازمانی بر رهبری تکیه میکند که به افراد برای یافتن مقصد، حذف موانع و مشکلات شخصی و ایجاد ساختارهای تسهیلکننده یاری رسانده و به آنها بازخورد داده و منافع حاصل از یادگیری را نشان میدهد. به این ترتیب سازمان یادگیرنده ساز و کارهایی را ایجاد کرده و فراهم میسازد که فرایند یادگیری سازمانی را توسعه میدهند. یادگیری اثربخش دارای ویژگیهای تدریجی، فشرده، فوری و عملکردی است(لگزیان و ملکزاده،1389).سازمانی که قصد دارد به صورت «سازمان یادگیرنده» درآید، باید قادر باشد ایدههای جدیدی ارائه دهد و برای مشکلات سازمان راهحلهای آزمایش نشده و جدیدی بیندیشد؛ و به طور کلی، «خلاق» باشد. به هر حال، برای اینکه سازمانی یادگیرنده شود، فقط خلاقیت کافی نیست. سازمان یادگیرنده باید نسبت به ایدههای جدیدی که ارائهشدهاند عکسالعمل نشان دهد، ایدهها را ارزیابی کند و روشهایی را که مناسب نیستند رد کند. سازمانهایی که چنین دیدگاهی دارند، آمادگی تغییر در رفتار دارند. باید در نظر داشته باشیم که سازمان یادگیرنده سازمانی است که به طور مداوم و پیوسته با محیط خود در ارتباط باشد؛ و به محیطی که درآن عمل میکند پاسخ دهد(بیک زاد و همکاران ،1389).
2-1-3- تعاریف سازمان یادگیرنده
سنگه در کتاب خود، سازمان یادگیرنده را چنین تعریف میکند: «سازمانهای یادگیرنده، سازمانهایی هستند كه در آن افراد به طور مستمر در حال توسعه ظرفیت خود جهت تحصیل نتایجى هستند كه به واقع طالب آنند، جایى كه الگوهاى تازه فكركردن پرورش مییابد، محلى كه خواستهها و تمایلات گروهى تحقق مى یابدو بالأخره مجموعه اى كه در آن افراد پیوسته میآموزند كه چگونه با یكدیگر بیاموزند»(عنایتی، ۱۳۸۷).
طبق تعریف ویک و لئون (1995)سازمان یادگیرنده سازمانی است که از طریق خلق و بهبود سریع قابلیتهای مورد نیاز جهت دستیابی به موفقیتهای آینده، به طور مستمر توسعه مییابد(ستاری و همکاران ،1390). در تعریف دیگری سازمان یادگیرنده سازمانی است که نه تنها از انگیزههای اعضای سازمان برای یادگیری و خلاقیت حمایت میکند، بلکه راهها و روشهایی را نیز برای تقویت، مناسبسازی و انتقال یادگیری و خلاقیت میان اعضای سازمان و در کل سازمان ترویج میدهد(ایران زاده و امینی،1391).به زعم قربانی زاده (1388)سازمان یادگیرنده، سازمانی است که بر نقاطی چون افزایش فرصت و ظرفیت یادگیری در سراسر سازمان، تحولگرایی، تطبیق سریع با تغییرات محیطی، استفاده از قدرت خلاقیت و تقویت و توسعه دانش و بینش کارکنان تأکید دارد(جمالزاده و همکاران ،1390). به عقیده مویلانن (2005) سازمان یادگیرنده سازمانی است که با بهرهگیری از یادگیری به عنوان مؤلفهای حیاتی و به شکلی آگاهانه مدیریت میشود و شامل ارزشها، چشماندازها و هدفها و اقدامات روزمره است(لگزیان و ملکزاده،1389).
- Moilanen
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف ومفاهیم ورویکردهای سازمان یادگیرنده_1528019630_10649_2718_1608.zip0.00 MB |