فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه نظری تعهد زناشویی و صمیمیت زناشویی دارای 88 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مبانی نظری تعهد زناشویی وصمیمیت زناشویی
مباني نظري و بازنگري پيشينه پژوهش
مقدمه
2-1 قسمت اول: تعهد زناشويي
2-1-1 ماهيت و مفهوم تعهد زناشويي
2-1-2 ابعاد تعهد زناشويي
2-1-2-1 تعهد شخصي
2-1-2-2 تعهد اخلاقي
2-1-2-3 تعهد ساختاري
2-1-3 عوامل مؤثر بر تعهد زناشويي
2-1-3-1 نگرش نسبت به ازدواج
جدول (2-1): ازدواج به عنوان يک سنت و ازدواج به عنوان يک رابطه
2-1-3-2 نگرش نسبت به طلاق
2-1-3-3- تجارب همزيستي بدون ازدواج
2-1-3-4 کيفيت زندگي زناشويي
2-1-3-5- روابط پيش ازازدواج
2-1-3-6 طلاق والدين
2-1-3-7 ويژگيهاي شخصيتي
2-1-4 نظريهها و مدلهاي مرتبط با تعهد زناشويي
2-1-4-1 نظريهها و مدلهاي خاص مرتبط با تعهد زناشويي
2-1-4-1-1 نظريه استرنبرگ
جدول (2-2): انواع عشق بر اساس ترکيب مؤلفههاي عشق استرنبرگ
2-1-4-1-2 مدل سرمايهگذاري رسبالت
2-1-4-2 نظريهها و مدلهاي عام مرتبط با تعهد زناشويي
2-1-4-2-1 نظريه وابستگي
2-1-4-2-2 نظريه مبادله
2-1-4-2-3 مدل پاسخ به نارضايتي ازرابطه
2-1-4-2-4 نظريه مرحلهاي توسعه رابطه
2-2 قسمت دوم: صميميت زناشويي
2-2-1 صميميت چيست؟
2-2-2 مؤلفه¬هاي صميميت
2-2-2-1 صميميت احساسي
2-2-2-2 صميميت روانشناختي
2-2-2-3 صميميت فکري
2-2-2-4 صميميت جنسي
2-2-2-5 صميميت جسماني (غيرجنسي)
2-2-2-6 صميميت معنوي
2-2-2-7 صميميت زيبايي شناختي (هنري)
2-2-2-8 صميميت اجتماعي- تفريحي
2-2-2-9 صميميمت زماني
2-2-3 پويايي¬هاي صميميت
2-2-4 صميميت و ارتباط
2-2-4-1 مشکلات رايج و معمول فرستنده
2-2-4-1-1 دروغ¬گويي
2-2-4-1-2 پيام¬هاي پنهان
2-2-4-1-3 پيام¬هاي مبهم
2-2-4-1-4 ارتباط¬هاي متناقض
2-2-4-2 مشکلات رايج گيرنده پيام
2-2-4-2-1 مشکلات ضعف توجه
2-2-4-2-2 حالت دفاعي داشتن
2-2-4-2-3 عوامل روانشناختي
2-2-5 نياز داشتن به صميميت
2-2-6 هفت مرحله صميميت
2-2-6-1 کليشه¬ها: اولين سطح صميميت
2-2-6-2 حقايق: دومين سطح صميميت
2-2-6-3 عقايد: سومين سطح صميميت
2-2-6-4 اميد و رؤياها: چهارمين سطح صميميت
2-2-6-5 احساسات: پنجمين سطح صميميت
2-2-6-6 اشتباهات، ترسها، و شکستها: ششمين سطح صميميت
2-2-6-7 نيازهاي قانوني: هفتمين مرحله صميميت
2-2-7 عوامل مؤثر بر صميميت
2-2-7-1 عوامل اجتماعي
2-2-7-2 عوامل روان¬شناختي
1- نياز به صميميت
2- سبک¬هاي دلبستگي فرد و ارتباط آن با روابط صميمانه
3- تمايزيافتگي
4- عزت نفس
2-2-7-3 عوامل بين فردي مؤثر بر صميميت
1- اعتمادسازي
2- متعادل کردن
3- مديريت
4- تحمل و مدارا کردن
2-3 قسمت سوم: نگرشها و انتظارات جنسي
2-3-1 تاريخچه نگرش نسبت به تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان
2-3-2 نظريات روان¬شناسان و روان¬پزشکان مشهور در مورد انگيزه جنسي انسان
2-3-2-1 تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان از ديدگاه زيگموند فرويد
2-3-2-2 تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان از ديدگاه آدلر
2-3-2-3 تمايلات و رفتارهاي جنسي آزاديدگاه مزلو
2-3-3 عوامل رواني جنسي
1- هويت جنسي
2- نقش جنسي
3- جهتگيري يا گرايش جنسي
4- رفتار جنسي
2-3-4 انتظارات زناشويي
2-3-5 شكلگيري انتظارات زناشويي
2-3-6 انتظارات غيرواقعبينانه، انتظارات واقعبينانه
2-3-6-1 انتظارات غيرواقعبينانه
2-3-6-2 انتظارات واقعبينانه
شكل (2-1): ارزيابي و انطباق با تعارضها و كشمكشها در روابط نزديك (خمسه، 1382)
2-3-7 تأثير انتظارات مثبت در زندگي زناشويي
2-3-8 انتظارات مثبت زناشويي و عملكرد روابط
2-3-9 شرايط تأييد انتظارات
2-3-10 اسنادهاي مثبت و منفي
2-3-11 نگرشهاي زناشويي
2-3-12 عوامل موثر بر نگرشهاي زناشويي
2-3-12-1 روند اجتماعي شدن
2-3-12-2 ساختار فرصتها
2-3-12-3 تجارب با هم بدون، بدون ازدواج
2-3-12-4 سوء استفاده و سوء رفتار در دوران كودكي
2-3-12-5 خانواده متداول در محيط اجتماعي نوجوان
2-3-12-6 وضعيت تأهل و تجرد
2-3-13 تعريف آموزش جنسي
2-3-14 عوامل موثر بر رفتار جنسي
2-3-15 مفهوم تربيت جنسي
2-3-16 اهداف تربيت جنسي
2-4 قسمت چهارم: پيشينهي پژوهش
2-4-1 پژوهشهاي مرتبط با تعهد زناشويي در خارج از كشور
2-4-2 پژوهشهاي مرتبط با صميميت زناشويي در خارج كشور
2-4-3 پژوهشهاي مرتبط با نگرشها و انتظارات جنسي در خارج كشور
2-4-4 پژوهشهاي مرتبط با تعهد زناشويي در داخل كشور
2-4-5 پژوهشهاي مرتبط با صميميت زناشويي داخل كشور
2-4-6 پژوهشهاي مرتبط با نگرشها و انتظارات جنسي زوجين در داخل كشور
2-5 نتيجهگيري فصل دوم
منابع فارسي
منابع غيرفارسي
مباني نظري و بازنگري پيشينه پژوهش
مقدمه
در اين فصل مباحث نظري مربوط به تعهد زناشويي، ابعاد تعهد زناشويي، نظريههاي مرتبط با تعهد زناشويي، صميميت زناشويي، ابعاد صميمت زناشويي، مراحل صميمت، نظريهها و مدلهاي مرتبط با صميمت زناشويي، تاريخچه نگرش نسبت به تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان، انتظارات زناشويي، نظريههاي مرتبط با انتظارات زناشويي، آموزش و تربيت جنسي و سپس تحقيقات مرتبط با موضوع پژوهش ارائه ميشود.
2-1 قسمت اول: تعهد زناشويي
2-1-1 ماهيت و مفهوم تعهد زناشويي
مفهوم «تعهد زناشويي» که در گذشته گاهي به عنوان يک موضوع جالب مطرح بود، اخيراً در همه حوزههاي مطالعاتي خانواده و ازدواج، توجه زيادي به آن معطوف گرديده است. فقدان تعاريف دقيق، مقياسها و روشهاي ارزيابي شفاف و مدلهاي نظري جامع، پراکندگي در برداشت و ادراک از مفهوم تعهد در ازدواج را موجب شده است. براين اساس، نه تنها تعداد مطالعاتي که مستقيماً در ارتباط با تعهد زناشويي و ابعاد آن ميباشد، به طور قابل ملاحظهاي افزايش يافته، بلکه در اغلب مطالعاتي که تأکيد اصلي آنها بر تعهد زناشويي نبوده نيز به عنوان يک متغير مهم در حفظ و تداوم زندگي زناشويي مد نظر قرار گرفته است. هارمون (2005)، آماتو (2004) معتقد است که تعهد زناشويي به اين معني است که زوجين تا چه حد براي روابط زناشويي خود ارزش قائل هستند و چه قدر براي حفظ و تداوم ازدواجشان انگيزه دارند. تعهد معنايش اين است که فرد همسرش را دوست ميدارد، به او وفادار است و از همسر ديگري به هر شکل و شمايل که باشد، اجتناب ميکند (کلارک، ترجمه قراچهداغي، 1388). به طور کلي، مطالعات پيرامون مفهوم تعهد در ازدواج از دهه 1990 آغاز شد و پژوهشگران از طريق ارائه مدلها و نظريههاي مختلف، به مفهوم سازي و تبيين آن پرداختند.
قديميترين مدل تعهد زناشويي توسط رسبالت (1980) تحت عنوان «مدل سرمايه گذاري» مطرح شد. مطابق با اين مدل، تعهد زوجين نسبت به يکديگر به سه فاکتور به هم مرتبط بستگي دارد. اين فاکتورها عبارتند از: رضايت از رابطه زناشويي، سرمايهگذاري در رابطه زناشويي و جايگزينهاي رابطه زناشويي. به عبارت ديگر، رسبالت معتقد است که يک همسر زماني به ازدواج خود متعهد خواهد بود که از شريکش راضي باشد، در رابطه اش سرمايه گذاريهاي زيادي انجام داده باشد و جايگزينهاي مناسب ديگري در اختيار نداشته باشد.
مک دونالد (1981) با ارائه مدل ديگري از تعهد زناشويي، آن را به دو نوع، تعهد نسبت به ازدواج و تعهد نسبت به همسر تقسيم نمود. تعهد نسبت به ازدواج، تعهد به رابطه زناشويي است، درون يک نهاد مقدس که بر اعتقادات و اصول اخلاقي مبتني ميباشد. تعهد نسبت به همسر، تعهد به يک فرد خاص به عنوان شريک رابطه زناشويي است که اين نوع تعهد بر فداکاري و از خود گذشتگي شخصي مبتني ميباشد.
کوئين (1982) از طريق مصاحبههاي طولاني مدتي که با صدها زوج انجام داد، توانست يک مدل سه وجهي از تعهد زناشويي ارائه نمايد که عبارتند از: ضمانت (قول دادن به همسر)، فداکاري (ازخودگذشتگي براي همسر) و وابستگي (احساس اجباربراي تدوام رابطه).
استرنبرگ (1984، 1986، 1988، 1997) نظريه مثلث عشق را ارائه نمود. مطابق با اين نظريه، تعهد زناشويي به عنوان يکي از مؤلفههاي سه گانه عشق، در رأس سمت راست مثلث مطرح شده است و به تصميمگيري زوجين در مورد اقامت كردن و در كنار همديگر بودن اشاره دارد كه در شكل كوتاه مدت، رابطه با يك شريك معين و در شكل بلند مدت، عاملي براي حفظ تداوم و بقاي روابط عاشقانه ميباشد (به نقل از قمراني و عباسي موليد، 1387). اسونسون و تراهاگ (1985) بيان داشتند که براي تداوم زندگي زناشويي دو نوع تعهد لازم است: تعهد ذاتي و تعهد ابزاري. تعهد ذاتي يا شخصي به عوامل دروني تداوم بخش در رابطه زناشويي اطلاق ميشود، در حالي که تعهد ابزاري به عوامل و فاکتورهاي بيروني که باعث تداوم ازدواج ميشوند، اشاره دارد.
گالتز و لارسون (1989) از طريق تحليل فاکتورهاي تأثير گذار برتعهد زناشويي، دو نوع تعهد را شناسايي و مطرح کردند. اولين نوع تعهد، تعهد شخصي است که به دليل وجود جذابيت رابطه و همسر به تداوم رابطه مشترک کمک ميکند و دومين نوع تعهد، تعهد ساختاري است که بدون توجه به عوامل شخصي ودروني بلکه به دلايل بيروني و فرا فردي باعث تداوم ازدواج ميشود. آرتيگا (1991) از نتايج بدست آمده طي بررسيهاي سالهاي آغازين ازدواج استفاده نمود و توانست با تحليل اين نتايج، سه نوع تعهد را در روابط زناشويي شناسايي نمايد. اين سه نوع تعهد تحت عناوين، تعهد بين فردي (عشق و علاقه به تداوم رابطه)، تعهد شخصي (اعتقادات و تقيدات اخلاقي به حفظ رابطه) و تعهد اجتماعي (محدوديتها و موانع موجود براي ترک رابطه) مطرح شده است (به نقل از استرچمن و گابل، 2006).
جانسون (1973، 1982، 1991، 1999) مدل جامعي را ارائه نمود كه در آن تعهد زناشويي به صورت سه نوع مستقل، تعهد شخصي، تعهد اخلاقي و تعهد ساختاري مطرح شده است. تعهد شخصي به معني علاقه و تمايل فرد براي تداوم رابطه زناشويي است. تعهد اخلاقي بيانگر وفاداري اخلاقي فرد به تداوم رابطه است وتعهد ساختاري نيز به موانع و محدوديتهاي موجود در ترك يك رابطه و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد.
استنلي و مارکمن (1992) در يک تلاش جهت توسعه يک مدل معتبر از تعهد زناشويي، آن را مشتمل بر دو مؤلفه دانستند: از خود گذشتگي و فداكاري براي همسر و ناتواني در ترک رابطه زناشويي. کايزر (1993) نيز در يک پژوهش، تعهد زناشويي را به دو نوع تعهد نسبت به همسر و تعهد نهادي تقسيم نمود. مطابق با اين مدل، تعهد نسبت به همسر باعث ميشود که فرد در ازدواجش، سطح بالايي از عشق و رضايت را حفظ نمايد، در حاليکه تعهد نهادي بيانگر اين است که فرد علي رغم بي علاقگي به همسر، وانمود ميکند که همسرش را دوست دارد و صرفاً به دلايل ديگري به ازدواجش متعهد است.
کاسلو و رابينسون (1996) نيز مشابه با برخي از محققان، تعهد زناشويي را به دو نوع، تعهد نهادي و تعهد فداکاري شخصي تقسيم نمودند. ليدون و کوليجيو (1997) در يک بررسي براي مفهوم سازي تعهد زناشويي، دو نوع تعهد را مطرح کردند: تعهد مشتاق و تعهد اخلاقي. تعهد مشتاق اينگونه تعريف شده است: علاقه و اشتياق به حفظ رابطه زناشويي، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگي مشترک و پذيرش مسئوليت براي حفظ و تداوم آن. همچنين، تعهد اخلاقي نيز در مدل آنها به اين صورت تعريف شده است: مجموعهاي از اعتقادات و ارزشهاي شخصي که به تبعيت از آنها فرد خود را ملزم ميداند تا به همسر و ازدواجش پايبند بماند که احساساتي پيرامون دلبستگي، وفاداري و وظيفهشناسي را شامل ميشود (به نقل از استرچمن و گابل، 2006).
آدامز و جونز (1997) در يک تلاش براي ارائه يک مدل جامع از تعهد زناشويي، کليه مدلهاي موجود را مورد مطالعه قرار دادند. مدل پيشنهادي آنها توانست در آن زمان کليه مدلهاي موجود را تحت پوشش قرار دهد. مطابق با اين مدل، تعهد زناشويي مشتمل بر سه بعد: تعهد نسبت به همسر (جاذبه زناشويي)، تعهد نسبت به ازدواج (التزام اخلاقي) و محدوديت اجتماعي (احساس به دام افتادگي) است. تعهد نسبت به همسر شامل عشق، رضايت، فداكاري و سرسپردگي ميباشد. تعهد نسبت به ازدواج به مسئوليتپذيري زوجين براي حفظ ازدواج و احترام به آن گفته ميشود. محدوديت اجتماعي نيز به پيامدهاي عاطفي، مالي و اجتماعي خاتمه دادن به روابط زناشويي اشاره دارد.
استرچمن و گابل (2006) با تحليل و بررسي مدلهاي مختلف تعهد زناشويي، توانستند مدل جديدي از تعهد زناشويي ارائه کنند. آنها در پژوهش خود دو نوع تعهد را در روابط زناشويي شناسايي و پيشنهاد کردند: تعهد گرايش (نزديکي) و تعهد اجتناب (دوري). تعهد گرايش بيانگر علاقه و تمايل فرد به حفظ و تداوم رابطه زناشويي است، در حاليکه تعهد اجتناب به تمايل فرد براي اجتناب از فسخ رابطه مشترک اشاره دارد.
به عبارت ساده تر، تعهد گرايش به امتيازات و پاداشهاي رابطه زناشويي در حال حاضر و آينده مربوط است. ولي تعهد اجتناب به پيامدهاي منفي طلاق و هزينهها و تبعات بعدي ترک رابطه زناشويي اشاره ميکند که هردو نوع تعهد مذکور با کيفيت متفاوت باعث حفظ و تداوم رابطه زناشويي زوجين ميشوند. نگاهي گذرا به مدلهاي مذکور، روشن ميسازد که اکثريت اين مدلها با يکديگر همپوشي دارند و اين مسأله توسط بسياري از محققان در پژوهشهاي مختلف مطرح شده است (آدامز و جونز، 1997، 1999؛ جونز، 2004؛ استرچمن و گابل، 2006؛ رادس، استنلي و مارکمن، 2008).
به طور کلي ميتوان گفت، حيطه تعهد زناشويي در حال حاضر با فقدان يک ديدگاه نظري جامع و منسجم روبروست و همچنان تلاش براي يکپارچه سازي مدلهاي موجود و ارائه يک مدل جديدتر ادامه دارد (آماتو، 2008).
2-1-2 ابعاد تعهد زناشويي
همانطور که قبلاً عنوان شد اکثر مدلهاي موجود پيرامون تعهد زناشويي با يکديگر همپوشي زيادي دارند. در حاليکه برخي از مدلها، يک نوع تعهد زناشويي را مطرح کردند که آن تحت تأثير چندين فاکتور قرار دارد، مدلهاي ديگر، انواع متفاوتي از تعهد زناشويي را ارائه و تبيين نموده اند (آماتو، 2008). اگر چه تاکنون در پژوهشهاي مختلف، انواع تعهد زناشويي با اسامي، مولفهها، ابعاد و طبقه بنديهاي متفاوتي مطرح شدهاند ولي همه آنها در اين عقيده اشتراک نظر دارند که تعهد زناشويي يک انگيزه براي ثبات و تداوم رابطه زناشويي است، به ويژه که اين انگيزه ريشه دارد در احساساتي که فرد علاقمند است که به ازدواجش متعهد و وفادار بماند، يا مجبور است و يا نياز دارد که به رابطه اش ادامه دهد (هارمون، 2005).
2-1-2-1 تعهد شخصي
اولين بعد تعهد زناشويي، تعهد شخصي است که تحت عناوين مختلف از جمله: تعهد جاذبه (لوينگر، 1979)، تعهد عاطفي (ناي و همکاران، 1973)، تعهد نسبت به همسر (آدامز و جونز، 1997)، تعهد مشتاق (ليدون و کوليجيو، 1997)، سطح رضايتمندي (رسبالت، 1986)، تعهد شخصي (جانسون، 1999) و تعهد گرايش (استرچمن و گابل، 2006)، توسط محققان مختلف ارائه و تبيين شده است. تعهد شخصي به معني علاقه و تمايل فرد براي تداوم رابطه زناشويي است که مبتني بر جاذبه و رضايت زناشويي است (جانسون، 1999).
ليدون و کوليجيو (1997) با ارائه مفهوم «تعهد مشتاق» اين بعد را اينگونه تعريف نمودند: علاقه و اشتياق به حفظ رابطه زناشويي، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگي مشترک و پذيرش مسئوليت براي حفظ و تداوم آن. آدامز و جونز (1997، 1999) مفاهيمي از قبيل: عشق، رضايت، فداكاري و سرسپردگي رابه عنوان مؤلفههاي تعهد شخصي ارائه کردند.
تعهد شخصي تحت تأثير سه مؤلفه قرار دارد: 1- جذابيت همسر (عشق و علاقه به همسر)،
2- جذابيت رابطه زناشويي (علاقه و رضايت از رابطه زناشويي)، 3- هويت زناشويي (ميزان و درجهاي که مشارکت يک شريک در رابطه زناشويي به عنوان خود پنداره شخصي وي در نظر گرفته ميشود) (جانسون و همکاران، 1999).
- Rusbult
- Investment Model
- Mc donald
- Quinn
- Triangular Theory of Love
- Swensen & Trahaug
- Golts & Larson
- Artega
- Strachman & Gable
- Johnson
- Stanely & Markman
- Kayser
- Kaslow & Rabinson
- Lydon & Kollejio
- Rhoads, Stanely & Markman
- Nye et al
مبانی نظری و پیشینه نظری تعهد زناشویی و صمیمیت زناشویی_1528640975_11808_2718_1893.zip0.00 MB |