لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پروتکل های روانشناسی
نوع فایل : .doc( قابل ويرايش و آماده ارائه )
تعداد صفحه 77 صفحه
تعداد جلسات: 9 جلسه
قسمتی از متن .doc :
نمونه ای از جلسات درمانی پکیج مورد نظر:
جلسه های مداخله
روان درمانی گروهی شناختی-رفتاری مشتمل بر 9 جلسه درمانی (هر جلسه 90-60 دقیقه) می باشد. محتوای جلسه ها بر مبنای رویکرد شناختی-رفتاری، در چارچوب طرح درمانی ویلدرموت (2008) در 9 جلسه طراحی گردیده است. در هر جلسه، ابتدا هدف از تشکیل جلسه، سپس موضوعات مربوط به آن جلسه، مطرح می شود و اعضای گروه، با بحث و تبادل نظر به بررسی مطالب می پردازند. در پایان هر جلسه، مطالب جمع بندی شده و تکلیفی برای جلسه ی بعد به صورت تایپ شده ارائه می شود.
جلسه اول: آشنایی
1- معرفی: شرکت کنندگان خود را معرفی کرده و می گویند چرا تصمیم به شرکت در جلسات گروهی شناختی-رفتاری گرفته اند.
2- ارائه اطلاعات پایه ای در مورد روان درمانی شناختی-رفتاری
3- بیان علت برگزاری این جلسات و هدف گروه درمانی شناختی-رفتاری
4- بیان و شرح اصول رازداری و دادن اطمینان خاطر به مراجعان که اطلاعاتشان کاملا محرمانه است
5- بیان قوانین و اصول جلسات درمان
6- انجام تکلیف به صورت تمرینی برای آشنایی بیشتر اعضای گروه برای انجام تکالیف
7- گرفتن پیش آزمون
جلسه دوم: افکار، احساسات، رفتار
1- توضیح درباره ی ارتباط افکار، احساس و رفتار
2- بیان تفاوت افکار، احساسات و رفتار
3- توضیح در مورد سبک های ناکارامد تفکر
4- بیان خطاهای شناختی معمول
5- توزیع کاربرگ بازسازی افکار
توضیح و شرح تکنیک های جلسه::
چگونه افکار، احساس ها را به وجود می آورند؟
فرض اساسی بنیادین در درمان شناختی رفتاری این است که تفسیر فرد از یک رو یداد، شیوه رفتار و نوع احساس وی را تعیین می کند. نکته اساسی: (۱) افکار و احساس ها پدیده های متمایزی هستند. (۲) افکار هر فرد احساس ها و رفتارهای وی را به جود می آورند.
نمونه کاربرگ درمانگر برای اجرای تکنیک (ارتباط افکار، احساس و رفتار و بازسازی افکار)
توجه:::: نمونه کاربرگ در فایل رسم شده است!
من فکر می کنم………… بنابراین احساس می کنم………..
چقدر احساس غمگینی می کنید تا چه اندازه به این فکر معتقدید؟ شدت احساس هایتان را از ۰ % تا ۱۰۰ % درجه بندی کنید، به این صورت که ۰ % یعنی به هیچ وجه این احساس ها را نداشتن، ۱۰۰ % یعنی این احساس ها را به شدیدترین حالت ممکن داشتن”. درجه بندی باور و افکارتان هم همینطور است: ۰ % یعنی به آن فکر به هیچ وجه معتقد نیستید، ۱۰۰ % یعنی به طور کامل به آن فکر معتقدید.
تفاوت افکار، احساسات و رفتار
هـمواره افـکار ما بروی احساسات ما تاثیرگذار می باشـد. اگر تصور کنید که کارهایتان سر و سامان نـخواهند گرفت، در شـمـا احـساس اندوه و انفعال ایجاد شده و از تـلاش و کوشش دست خواهید کشید. اگر چنین می پـنـداریـد که برای انجام کارهایتان محتاج کمک دیگران هستید، ممکـن اسـت احـساس بی کفایتی و وابستگی کنید. اگـر تـصـور میکنـیـد که نـالایق و بـی کفایت می بـاشـید، احساس بـی ارزشـی و تـردیـد کـرده و دائـمـا خـودتـان را سـرزنـش خواهید نمود. همانطور که ملاحظه کردید بی تردید ارتباط تنگاتنگی میان افکار و احساسات ما برقرار است.
خطاهای شناختی
در بسیاری از مواقع افکار منفی سالم و به جا هستند. تشخیص افکار منفی سالم از ناسالم و اینکه چگونه با موقعیت های براستی منفی برخورد واقع بینانه داشته باشیم به همان اندازه ی رهایی از افکار و احساسات مخدوش اهمیت دارد.
انواع خطاهای شناختی (اشتباهات تفکر)
1ـ تفکر همه یا هیچ : (این نوع تفکر را تفکر سیاه و سفید، قطبی یا تفکر دوگانه نیز می نامند): در این نوع طرز تفکر شما موقعیت ها را تنها در دو مقوله می بینید نه در یک طیف. مثلاً «اگر من کاملاً موفق نباشم، شکست خورده ام» .
2ـ فاجعه سازی (این نوع تفکر طالع بینی نیز نامیده می شود): در این نوع طرز تفکر شما آینده را بدون در نظر گرفتن سایر احتمالات، بطور منفی پیش بینی می کنید. مثلاً : اگر در آینده کارایی نداشته باشم بشدت ناراحت خواهم شد.
3ـ بی توجهی به امر مثبت: یعنی وقتی در مورد خود قضاوت می کنید، تجربیات، اعمال یا کیفیات مثبت خود را نادیده می گیرید. مثلاً: آن طرح را به خوبی به انجام رساندم، ولی این بدان معنا نیست که فرد باکفایتی هستم، چرا که در این مورد شانس آوردم.
4ـ استدلال هیجانی: یعنی برخی اوقات فکر می کنید چیزی صحیح است چرا که اینگونه احساس می کنید، یعنی آنقدر جدی به آن اعتقاد دارید که مدارک و شواهد مقابل این فکر را در نظر نمی گیرید. مثلاً: «می دانم که بسیاری از امور را به خوبی انجام می دهم. ولی هنوز احساس می کنم که شکست خورده ام».
5ـ برچسب زدن: یعنی شما به خودتان یا دیگران برچسبی کلی و ثابت می زنید، بدون توجه به اینکه مدرک مورد استفاده شما بطور منطقی به نتیجه نامطلوبی که در ذهن شماست منجر نمی شود.
6ـ درشت بینی و ریزبینی: یعنی وقتی شما خودتان، دیگری یا یک موقعیت را مورد ارزیابی قرار می دهید وجوه منفی را بزرگ و وجوه مثبت را کوچک می کنید. به عنوان مثال، نمرۀ بالا گرفتن به معنی باهوش بودن نیست.
7ـ صافی یا فیلتر ذهنی: (این تفکر، انتزاع انتخابی نیز نامیده می شود): یعنی یکی از اجزاء منفی یک موضوع را می بینید بجای اینکه تصویری کلی از موضوع در ذهن خود ایجاد کنید. مثلاً، کسب رتبۀ پایین در ارزیابی بدان معناست که شغل پستی دارم.
8ـ نتیجه گیری شتابزده: بی آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد، نتیجه گیری شتابزده می کنید.
- ذهن خوانی: یعنی شما بدون در نظر گرفتن دیگر وجوه محتمل تر، می دانید که دیگران چه افکاری دارند، مثلاً : «او فکر می کند که من حتی چیزهای ابتدایی این طرح را نمی دانم».
- پیش گویی: پیش بینی می کنید که موضوع بر خلاف میل شماست.
9ـ تعمیم مبالغه آمیز: یعنی شما استنتاج منفی را آنچنان وسعت می دهید که بسیار فراتر از موقعیت کنونی است.
مثلاً : (بخاطر اینکه من در این مجلس احساس ناراحتی دارم) نمی توانم دوست یابی کنم.
10ـ شخصی سازی و سرزنش: یعنی شما بدون توجه به تبیین های قابل قبول تر برای رفتار افراد، معتقدید که دیگران بخاطر شما رفتار منفی داشتند. مثلاً، (متصدی تعمیرات با من گستاخانه رفتار کرد، بخاطر اینکه خودم اشتباه کردم).
11ـ استفاده از کلمات باید و حتماً (این نوع تفکر، تفکر آمرانه نیز نامیده می شود) یعنی شما در این مورد که خودتان و دیگران چگونه رفتار می کنند دید ثابت و دقیقی دارید و در اینکه این توقعات برآورده نشود برآورد افراطی انجام می دهید. مثلاً «وحشتناک است اگر من اشتباه کنم، من باید همیشه بهترین باشم».
12ـ نگرش تک بعدی: یعنی شما شخصاً جنبه های منفی یک موقعیت را می بینید. مثلاً، معلم من نمی تواند همه چیز را بخوبی انجام دهد، پس معلمم وضعیت مناسبی ندارد و پست است.
به حساب نیاوردن جنبه های مثبت: مدعی هستید که دستاوردهای مثبت شما یا دیگران ناچیز و جزئی هستند. به طور مثال: “این موقعیت ها که مهم نیستند، خیلی آسان به دست آمدند”.
روش های تشخیص افکار منفی خودآیند در جلسه درمان:
پکیج_پروتکل_آموزشی_درمانی_شناختی_1585534005_12800_2718_1339.zip0.24 MB |