فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه همگرایی و نظریات مربوط به آن دارای 63 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مقدمه ............................................................................................................................................25
بخش اول: تعریف واژه همگرایی ..................................................................................................26
بخش دوم: انواع همگرایی ...........................................................................................................29
الف: سیاسی .................................................................................................................................29
ب: اقتصادی .................................................................................................................................30
پ: اجتماعی .................................................................................................................................31
بخش سوم: سطوح همگرایی ......................................................................................................32
الف: مشترک المنافع ..................................................................................................................32
ب: کنفدراسیون .........................................................................................................................32
پ: فدراسیون .............................................................................................................................33
ت: اتحاد .....................................................................................................................................33
بخش چهارم: نظریه های همگرایی ............................................................................................34
الف: نظریه کارکردگرایی ............................................................................................................34
ب: نظریه نوکارکردگرایی ...........................................................................................................36
پ: فدرالیست ها ..........................................................................................................................42
ت: نظریه مباداله ..........................................................................................................................44
ث: کانتوری و اشپیگل .................................................................................................................45
بخش پنجم: بررسی سازمان های منطقه ای ..............................................................................46
الف: اتحادیه اروپا ........................................................................................................................46
ب: اتحادیه ملت های جنوب شرقی آسیا ( آسه آن ) ...............................................................50
پ: شورای همکاری خلیج ............................................................................................................52
ت: قرارداد تجارت آزاد امریکای شمالی ( نفتا )...........................................................................56
نتیجه ..............................................................................................................................................61
مقدمه:
نظریه های مربوط به همگرایی و ایجاد وحدت دارای سابقه تاریخی طولانی است. نظریه های همگرایی بیشتر از سوی کسانی مطرح شده است که مخالف حاکمیت دولت ها بودند. از نظر آن ها دولت های ملی و کشورهای مستقل عامل اصلی جنگ و خونریزی هستند. وقوع دو جنگ جهانی و آثار ناشی از آن ها تاثیر عمیقی بر طرفدارهای صلح جهانی گذاشت و آن ها را به تلاش برای ریشه یابی این جنگ ها کشاند. این محققان در انتها به این نتیجه رسیدند که ساختار سیستم بین المللی و وجود دولت های مستقل و حاکمیت مطلق دولت ها عامل های اصلی جنگ و خونریزی در سطح بین المللی هستند به همین دلیل هر حرکتی را که باعث تضعیف حاکمیت مطلق دولت ها و وفاداری های ملی می شد و مرزهای جغرافیایی را کم رنگ می ساخت مطلوب می دانستند.
در رابطه با همگرایی می توان به دو مورد زیر اشاره کرد: یکی اینکه در نظریه های مربوط به همگرایی توجه به اصل حاکمیت ضروری است، زیرا ممکن است در یک سلسله گروه بندی های منطقه ای و جهانی خدشه ای بر هویت دولت ها وارد نشود. مورد دوم اینکه توجه و تمرکز این نظریه ها در وهله اول بر اروپا بود، ولی به مرور زمان سعی بر این بود تا نظریه های جامعتری ارائه شود.
بخش اول
تعریف واژه همگرایی
همگرایی عبارت است از فرآیندی که طی آن ملت ها از تمایل و توانایی خویش نسبت به تدبیر مستقل سیاست خارجی و سیاست های اساسی داخلی خود صرف نظر کرده، در عوض در پی تصمیم گیری مشترک و یا تفویض روند تصمیم گیری به سازمان های ناظر جدیدی هستند. در روند همگرایی ملت ها و رهبران سیاسی در می یابند که نیل به اهداف و منافع ملی، تنها در سایه تصمیم گیری جمعی و مشارکت در یک نظام همگرا، بیشترین مطلوبیت و بهره دهی را به همراه دارد.از نظر لغوی همگرایی یعنی تشکیل یک کل بوسیله اجزاء، همگرایی را ایجاد همبستگی نیز به شمار آورده اند. با وجود اینکه تعاریف مختلف و گاه متناقض از همگرایی ارائه شده است ولی همگرایی اساسا به یک انسجام قوی و روابط درون یک جامعه یا درون یک واحد سیاسی مربوط می گردد. نظریه های مربوط به همگرایی 3 سطح تحلیل را مد نظر دارند، در سطح ملی شرایط و فرآیند را در یک جامعه سیاسی مشخص مورد تحلیل قرار می دهند. سطح دیگر تحلیل به روابط میان چند کشور می پردازد. همگرایی در سطح ملی به درجه انسجام درونی کشورها و در سطح منطقه ای به گروه بندی تعدادی از کشورها و در سطح بین المللی به انسجام وتحدهای سیاسی در سطح جهان توجه دارد.
در مورد تعریف همگرایی میان نظریه پردازان اختلاف وجود دارد. هاس همگرایی را پروسه ای تعریف می کند که به وسیله آن رهبران سیاسی چند کشور مختلف متقاعد و راغب می شوند که وفاداری، انتظارات و فعالیت های سیاسی شان را به سمت مرکز جدیدی که نهاد هایش دارای اختیارات قانونی یا متقاضی اختیارات قانونی و رای ملت- کشورها باشد سوق دهند. یا در جای دیگری همگرایی را چنین تعریف می کند: « همگرایی به فرآیندی اشاره می کند که یک نظام بین المللی عینی و مشخص را به نظام عینی نه چندان مشخصی در آینده تبدیل می کند. یعنی اگر صحنه بین المللی کنونی را به عنوان مجموعه ای از واحد های ملی درهم آمیخته و متعامل که در سازمان های بین المللی شرکت دارند در نظر بگیریم، در این صورت همگرایی از فرآیندی حکایت می کند که طی آن تعامل و درهم آمیختگی مذکور آن چنان افزایش می یابد که مرز میان نظام متشکل از سازمان های بین المللی و محیط متشکل از دولت های ملی عضو آن
سازمان ها تیره و تار می گردد. »
آمیتای اتزیونی همگرائی را یک وضعیت با شرایط ویژه می داند و معتقد است که وحدت سیاسی فرآیندی است که به موجب آن همگرائی به عنوان یک وضعیت و افزایش قدرت و وحدت میان واحدهای تشکیل دهنده یک سیستم بوجود می آید. وی کنترل موثر جامعه سیاسی بر وسایل اعمال خشونت را از معیارهای سنجش میزان همگرائی قلمداد می کند. لیون لیند برگ همگرایی را چنین تعریف می کند: « فر آیندی که طی آن ملت ها از آرزو و قدرت هدایت مستقل سیاست خارجی و سیاست های داخلی عمده خود چشم پوشی کرده و در عوض می کوشند تا به اتخاذ تصمیماتی مشترک دست زده یا وظیفه تصمیم گیری را به نهاد های مرکزی جدید تفویض کنند و یا فرآیندی که طی آن بازیگران سیاسی چندین واحد مجزا ترغیب می شوند تا فعالیت های سیاسی و انتظارات خود را به سوی مرکز جدیدی معطوف سازند ».
از نظر چارلز پنتلند « همگرایی سیاسی بین المللی غالبا با طفره رفتن از حاکمیت دولت های ملی نوین، کاهش این حاکمیت، یا منسوخ نمودن آن یکسان گرفته می شود ». دانلد پوچالا همگرایی را فرآیندی می داند که باعث ایجاد یک نظام هماهنگ در سطح بین المللی می شود.
از نظر یوهان دووری همگرایی « یعنی فرآیند تشکیل و توسعه نهادهایی که به وسیله آن ها ارزش های معینی به طور آمرانه به گروه معینی از بازیگران یا واحدهای سیاسی اختصاص می یابند ». فیلیپ جاکوب همگرایی سیاسی را نوعی رابطه جمعی میان مردم در یک واحد سیاسی دانسته که حاصل پیوند های متقابل بین آنهاست. کارل دوویچ همگرایی سیاسی را چنین تعریف می کند: « وضعیتی که در آن گروهی از انسان ها در یک قلمرو ارضی به احساس وجود نوعی جامعه، نهاد ها و رویه ها دست یافته اند و این احساس چنان قوی است که با اطمینان می توان پیش بینی نمود که برای مدتی طولانی تحولاتی که بین این افراد رخ خواهد داد، مسالمت آمیز خواهد بود ». از نظر جیمز کاپوراسو و آلن پلوفسکی همگرایی یعنی ایجاد ساختارهای جدیدی که کامل تر و کاربردی تر از ساختارهای قبلی است.
با توجه به تعاریف ارائه شده برای رسیدن به همگرایی باید یکسری همکاری ها بوجود آید و لذا طی مراحل زیر لازم است:
مرحله ابراز نیاز به همگرایی،مرحله همکاری محدود، مرحله وحدت، مرحله تکامل و ایجاد پیوستگی و مرحله پایان همگرایی. با توجه به مجموعه تعاریفی که از مفهوم همگرایی بیان شد، می توان گفت که در فرآیند همگرایی، واحدهای سیاسی جدا از هم به صورت ارادی با پیروی از یک قدرت مرکزی فراملیتی از کاربرد حاکمیت بلامنازع و تام خویش برای رسیدن به اهداف مشترک چشم پوشی نموده و در این بین به امکاناتی دست می یابند که رسیدن به آن پیش از آغاز همگرایی امکان پذیر نبود.
از طرف دیگر همگرایی فرآیندی است که به صورت تدریجی شکل می گیرد، زیرا نمی توان دولت ها را بدون دستیابی به منافعی گسترده تر به چشم پوشی و گذشت از استقلال و حاکمیت ملی در حساس ترین عرصه های قدرت ناگزیر ساخت. به عبارتی دیگر همگرایی فرآیندی است که به وسیله آن رهبران سیاسی چند کشور مختلف متقاعد و راغب می شوند تا وفاداری، انتظارات و فعالیت های سیاسی شان را به سمت مرکز جدیدی که نهاد هایش دارای اختیارات قانونی یا متقاضی اختیارات قانونی و رای اختیارات ملت- کشورها باشد سوق دهند.
اکنون با توجه به تعاریف مختلف ارائه شده توسط نظریه پردازان همگرایی در خصوص مفهوم و تعریف آن می توان به طور کلی همگرایی را اینگونه تعریف کرد: همگرایی فرآیندی است که طی آن چندین بازیگر مستقل به صورت اختیاری تصمیم می گیرند تا از اعمال حاکمیت تام خویش بر برخی حوزه های اقتصادی و سیاسی چشم پوشی نموده و یک مرکز تصمیم گیری جمعی و مشترک ایجاد نمایند تا از این طریق منافع
مشترک و جمعی اعضاء را برآورده سازند.
. جوزف فرانکل، نظریه های معاصر روابط بین الملل، ترجمه وحید بزرگی، تهران: نشر اطلاعات، 1371، صص 84-83.
. حسین جمالی، تاریخ و اصول روابط بین الملل، تهران: معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، بهار 1380، ص 216.
. الهه کولایی، اکو و همگرایی منطقه ای، تهران: مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 1379، ص 2
. سید حسین سیف زاده، نظریه های مختلف در روابط بین الملل، تهران: نشر قومس، 1370، ص 191
. Ernest B. Hass, Beyond the Nation- State( Stanford: Stanford University Press, 1964 ),p.29.
. علی اصغر کاظمی، نظریه های همگرایی در روابط بین الملل، تهران: نشر سفیر، 1368، ص 38.
.Leon N. Lindberg,The Political Dynamics of European Economic Integration ( Stanford: Stanford University Press, 1963 ),p.6.
.Charls Pentland, International Theory and European Integration ( London: Faber and Faber, 1973 ),p.29.
. کولایی، اکو و همگرایی منطقه ای، ص 3.
.Johan k. De Vree, Political Integration: The Formation of Theory and Its Problems ( The Hague- Paris: Mouton, 1972 ),p.11.
.جیمز دوئرتی و فالتز گراف، نظریه های متعارض در روابط بین الملل، تهران: نشر قومس، 1370، ص 669..
.Karl W. Deutschetal, Political Community and the Northic Area ( Princeton: Princeton University Press, 1957), p.5.
. جیمز دوئرتی و فالتز گراف، پیشین، ص 669.
. علیرضا ازغندی، نظام بین الملل: بازدارندگی یا همپایگی استراتژیک، تهران: نشر قومس، 1370،صص 91-90.
مبانی نظری و پیشینه همگرایی و نظریات مربوط به آن_1531374660_13670_2718_1958.zip0.00 MB |