فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه توسعه و توسعه یافتگی دارای 33 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
1.مقدمه................................................................................................. ..........................14
2-2. توسعه چیست .............................................................................................. ...............15
2-3. اهداف توسعه......................................................................................... .....................16
2-4. مکاتب مهم توسعه یافتگی.............................................................................................17
2-4-1. مکتب نوسازی......................................................................................................17
2-4-2. مکتب وابستگی............................................................. .......................................17
2-4-3. مکتب نظام جهانی......................................................... .......................................18
2-5. مدل های توسعه اقتصادی..............................................................................................19
2-5-1. مدل روستو...........................................................................................................19
2-5-2. مدل هارد-دومار.................................................................................. ...............20
2-5-3. مدل دو- شکاف..................................................................................................23
2-5-4. مدل لوویس..........................................................................................................23
2-5-5. مدل سولو.............................................................................................................24
2-6- شاخص های توسعه اقتصادی.........................................................................................25
2-7. توسعه فرهنگی...............................................................................................................26
2-7-1. تعریف توسعه فرهنگی...........................................................................................26
2-7-2. تاریخچه توسعه فرهنگی.........................................................................................26
2-7-3. جایگاه و اهمیت توسعه فرهنگی.............................................................................26
2-7-4. کالبد شکافی توسعه فرهنگی...................................................................................27
2-7-5. وبژگی های توسعه فرهنگی.....................................................................................28
2-7-6. شاخص های توسعه فرهنگی...................................................................................28
2-8. توسعه سیاسی..................................................................................................................28
2-8-1. تعریف توسعه سیاسی..............................................................................................28
2-8-2. تئوری پردازان شاخص توسعه سیاسی......................................................................29
2-9. مبانی نظری....................................................................................................................30
2-9-1. نظریه مرکز-پیرامون..............................................................................................30
2-9-2. نظریه قطب رشد.......................................................................................................32
2-10. تاریخچه روش تاکسونومی عددی.............................................................................33
2-10-1. روش تاکسونومی عددی..........................................................................................34
2-11. پیشینه موضوع..............................................................................................................35
2-10-1. روند تاریخی رتبه بندی مناطق..............................................................................35
2-10-2. مطالعات انجام شده در زمینه تعیین درجه توسعه یافتگی و رتبه بندی مناطق...........36
2-1. مقدمه
در اين فصل به شرح ادبيات توسعه و توسعه يافتگي، مباني نظري تحقيق و در پايان به مروري برمطالعات انجام گرفته در رابطه با موضوع توسعه يافتگي و برخورداري پرداخته خواهد شد.
سالیان خیلی زیادی است که با افزایش سطح دانش و فهم بشر، کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است.بعد از انقلاب فرهنگی اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی، موج پیشرفت های شتابان کشورهای غربی آغاز شد. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرن های نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه شد کشور ژاپن بود. بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد، پتانسیل های فراوان این ملل، شکوفا و متجلی گردید، اما متاسفانه در همین دوران، کشورهای شرقی روند روبه رشدی را تجربه نکرده و بعضا سیری نزولی طی نمودند. البته بعضا حرکت های مقطعی و موردی در این کشورها صورت گرفت، اما از آنجا که با کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی را نداشت، مورد حمایت واقع نشد. محمدتقی خان امیرکبیر در ایران، نمونه ای از این دست است.
آرایش کنونی نیروهای جهان و رهیافت آنها برای فتح میدان نبرد اقتصادی، جهان را در آستانه ایجاد بلوکهای اقتصادی قرار داده است. دنیا در عصر فراصنعتی، جوامعی با خصوصیاتی متفاوت را در بر گرفته است; دسته اول گروه کوچکی هستند که سرگرم زورآزمایی صنعتی، پویشهای نوین پیشرفت و دگرگونیهای پرشتاب اقتصاد بوده و مردمانشان با خیالی آسوده و آرامش درونی (لااقل در ظاهر) به دنبال رفاه و هرچه بهتر زندگی کردن خود و فرزاندانشان هستند، این جوامع را عموماً با کلماتی چون توسعه یافته، پیشرفته، مدرن، نوگرا، متکامل، صنعتی شده و ثروتمند میشناسند.
در مقابل جوامعی هستند که با گرسنگی، بیماری، کمسوادی و رکود اقتصادی درگیر بوده، زندگی آنها با فقر و محرومیت همراه است و برای گذران زندگی ناچارند که با سختیها و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم کنند. واژگانی چون کم توسعه ، توسعه نیافته ، عقب افتاده، غیر صنعتی، فقیر و جهان سومی نامهایی است که به این جوامع اشاره دارند.
تفاوت این جوامع، سؤالی را در ذهن بسیاری از اندیشمندان تداعی کرده است: چرا پیشرفتها، موفقیت و رفاه به دسته اول محدود شده و دسته دوم بهره کمتری از آن برده اند؟
پاسخ به این سؤال، نیازمند ریشهیابی توسعهیافتگی در جوامع پیشرفته و جستجوی علت توسعه نیافتگی در کشورهای کم توسعه است؛ که به نوبه خود مطالعه و تبیین روابط پدیدههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در شرایط خاص هر جامعه میطلبد. به این ترتیب پرسش از علت پیشرفت جوامع، موجب شکلگیری نظریههای جدید در توسعه با نگرشها و رویکردهای مختلف شده است. نظریاتی که جهتدهنده تصمیمها و سیاستهای برنامهریزان و سیاستگزاران توسعه بوده است . با این امید که با روش های موثر در تبیین مسائل پیشروی کشورهای کم توسعه آشنایی حاصل شده و این آشنایی، قدمی کوچک اما مهم در فرآیند تدوین الگوی توسعه بومی و غیر تقلیدی برای کشور، استانها و به تبع آن شهرستانها باشد.
2-2. توسعه چیست؟
در تعریف توسعه باید نکاتی چند را در نظر گرفت که مهمترین آنها عبارت است از: اینکه اولاً توسعه را مقوله ارزشی تلقی کنیم، دوم اینکه آن را جریانی چند بعدی و پیچیده بدانیم و سوم به ارتباط و نزدیکی آن با مفهوم بهبود توجه داشته باشیم
از توسعه تعاريف گوناگوني صورت گرفته است كه در همه آنها به جنبه هاي مختلف اين فرآيند توجه شده است .
تودارو در تعريف توسعه مي گويد :"توسعه صرفأ پديده اي اقتصادي نيست.توسعه جرياني چند بعدي است كه مستلزم تجديد سازمان وتجديد جهت گيري مجموعه نظام اقتصادي و اجتماعي كشور است. توسعه علاوه بربهبود وضع درآمدها و توليد، آشكارا متضمن تغييرات بنيادي در ساختهاي نهادي، اجتماعي، اداري و نيز طرز تلقي در بيشتر موارد حتي آداب و رسوم و اعتقادات جامعه و مردم است"(تودارو 1370 )
درتعريف ديگري از توسعه، مؤسسه مارگا تعريفي را از توسعه كامل مي داند كه شامل پنج بعد به شرح ذيل باشد.
1- بعد اقتصادي كه به ايجاد ثروت و بهبود شرايط زندگي مادي و توزيع عادلانه امكانات مربوط مي شود.
2- بعد اجتماعي كه بر مبناي امكانات بهزيستي ( بهداشت، آموزش، مسكن و اشتغال) اندازه گيري مي شود.
3- بعد سياسي كه ارزشهايي مانند حقوق بشر، آزاديهاي سياسي، حقوق تابعيت و برخي اشكال دموكراسي را در بر مي گيرد.
4- بعد فرهنگي كه بر مبناي به رسميت شناختن اين واقعيت است كه فرهنگها به افراد هويت وارزش شخصي اعطا مي كنند.
5- بعد موسوم به "زندگی کامل"كه به نظامهاي محتوايي، نهادها وباورهايي كه با هدف نهايي زندگي و تاريخ در ارتباط هستند، مربوط مي شود.
هر چند از توسعه تعريف دقيق و واحدي وجود ندارد، اما اكثريت قريب به اتفاق كارشناسان ،توسعه را فرآيندي چند بعدي مي دانند. فرآيندي كه طي آن شرايط نامطلوب زندگي به شرايط مطلوب تبديل مي شود و جامعه از دست عقب ماندگيها، زندگي سنتي و معيشتي و فقر در زمينه هاي مختلف خلاصي مي يابد و بسوي پيشرفت و رفاه حركت مي كند. به عبارتي توسعه فرآيندي است كه طي آن شرايط زندگي همه مردم بهبود مي يابد.
در این فرایند نكته مهم و قابل توجه این است که ، نبايد فرآيند توسعه با رشد اقتصادي يكسان تلقي گردد. چه بسا در كشوري ممكن است با وجود رشد اقتصادي، وضعيت زندگي مردم نه تنها بهبود نيابد بلكه حتي بدتر نيز شود. توسعه، حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه به دلیل وابستگی آن به انسان، پدیده ای کیفی است (برخلاف رشد اقتصادی که کاملا کمی است) و هیچ محدودیتی ندارد.
2-3. اهداف توسعه
البته اهداف توسعه بسیارند. همچنان که در گردهمایی رهبران جهان در سال ۲۰۰۰ میلادی در سازمان ملل متحد تحت عنوان نشست هزاره، اهدافی برای توسعه کشورها مشخص گردید. در این نشست بیانیه ای تصویب شد که بر مبنای آن کشورها باید به پیشنهاد و اجرای برنامه هایی بپردازند که حرکت کشورهای در حال توسعه را در مسیر توسعه یافتگی تسریع بخشد و اهداف توسعه هزاره را محقق سازد.
این هدف ها عبارت بودند از: ریشه کن کردن فقر مطلق و گرسنگی، دستیابی به آموزش ابتدایی در جهان، ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش میزان مرگ و میر کودکان، بهبود تندرستی مادران، مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر بیماری ها، تضمین پایداری زیست محیطی و ایجاد مشارکت جهانی برای توسعه.
اما به هر حال رکن اصلی و بنیادین توسعه در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، انتخاب هدفهای دستیافتنی و متناسب با ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه و منطقه به شمار میرود. بطوربکه از دیگاه اکثر آگاهان این حوزه اهداف کلان توسعه عبارتاند از:
2-4. مکاتب مهم توسعهیافتگی
بررسی ادبیات توسعه نشاندهندة وجود سه مکتب غالب در پدیدة توسعهشناسی است که عبارتاند از: 1- مکتب نوسازی 2- مکتب وابستگی 3- مکتب نظام جهانی. «رشتة توسعه در اواخر دهه 1950م. زیر نفوذ مکتب نوسازی قرار داشت. مکتب انقلابی وابستگی در اواخر دهه 1960م. با سلطة آن به معارضه برخاست. در اواخر دهه 1970م. با پیدایش مکتب نظام جهانی، دیدگاهی دیگر برای بررسی مسئلة توسعه پدیدار شد وسرانجام، از اواخر دهه 1980م. به نظر میرسد که هر سه مکتب به سمت نوعی تقارب و همگرایی پیش میروند» ( سو، 1380، ص22).
2-4-1. مکتب نوسازی
این مکتب را می توان محصول تاریخی سه رویداد مهم در دروران بعد از جنگ جهانی دوم به شمار آورد. رویداد اول ظهورایالات متحده امریکا به عنوان یک ابر قدرت( با اجرای طرح مار شال برای بازسازی اروپای جنگ زده)، رویداد دوم گسترش جنبش جهانی کمونیسم است که اتحاد جماهیر شوروی نفوذ خود را نه تنها در اروپای شرقی بلکه حتی در چین و کره در قاره آسیا نیز گسترش داد. رویداد سوم تجزیه امپراطوری های استعماری اروپایی در آسیا، آفریقا و امریکای لاتین که موجب ظهور شمار بسیار زیادی کشور و ملت های جدید در جهان سوم گردید. این کشورهای نوظهور هریک به دنبال الگویی برای رشد وتوسعه اقتصادی و اعتلای سیاسی و استقلال خود بودند. در چنین زمینه تاریخی، طبیعی بود که نخبگان سیاسی در امریکا، اندیشمندان علوم اجتماعی را به مطالعه کشورهای جهان سوم ترغیب نمایند تا اینکه از این طریق ضمن دستیابی به توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی در این مناطق از گرفتار شدن کشورهای مزبور به دامان بلوک کمونیستی نیز جلوگیری نمایند
2-4-2. مکتب وابستگی
این مکتب برخلاف دیدگاههای نوسازی ، توسعه را از دیدگاه جهان سوم می نگرند. مکتب وابستگی ابتدا در امریکای لاتین و به عنوان عکسل العملی نسبت به شکست برنامه کمیسیون اقتصادی سازمان ملل برای امریکای لاتین( اکلا) در اواخر دهه1960 به ظهور رسید(سو، 1380، 117).
نظریه پردازان مکتب وابستگی، دنیا را به دو قطب مرکز(متروپل) و پیرامون(اقمار)دسته بندی کرده اند. از مهمترین نظریه پردازن این مکتب می توان به موارد زیر اشاره کرد:
2-4-3. مکتب نظام جهانی
مبدع این سیستم ایمانوئل والرشتاین است.او با طرح مفهوم دو قطبی مخالف است. از نظر او دنیا پیچیده تر از آن است که بتوان آن را به صورت نظامی مرکب از دو مقوله مرکز پیرامون دسته بندی کرد.بسیاری از ملت های موجود در بین این دو قطب قابل انطباق با هیچیک از مقولات مرکز پیرامون نیستند. لذا والرشتاین، خود به معرفی و پیشنهاد نظامی مرکب از سه قطب« مرکز» ، «نیمه پیرامونی»، « پیرامون» می پردازد.
جوامع مرکز: این جوامع دارای ویژگی هایی نظیر نظام بانکی قدرتمند، تولید انبوه صنعتی، فن آوری پیشرفته، سرمایه فراوان و متمرکز، وجود یک طبقه قدرتمند سرمایه دار، یک طبقه وسیع کارگر، دولت های قدرتمند چه از نظر ساختار داخلی و نیروی خارجی و دخالت در امور سیاسی مناطق دیگر هستند.
مبانی نظری و پیشینه توسعه یافتگی_1531416125_13732_2718_1954.zip0.00 MB |