فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه توسعه پايدار مسکن در نواحی روستايی دارای 37 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مقدمه 9
2-1.¬تعاريف ومفاهيم 10
2-1-1.مفهوم مسکن 10
2-1-2.مسکن روستايي 11
2-1-3.پايداري و توسعه پايدار 14
2-1-4.توسعه پايدار روستايي 15
2-1-5.مسکن پايدار روستايي 17
2-2.مسکن و نظريات مربوط به آن 17
2-3.اهميت مسکن در زندگي انسان 18
2-4.نقش مسکن درفرايند توسعه اقتصادي و اجتماعي و اهميت آن 19
2-5.روشهاي اساسي تامين مسکن 20
2-5-1.ارتقاي کيفيت سکونت 20
2-5-2.تامين زمين و خدمات 21
2-5-3.اهداف روش تامين زمين و خدمات 21
2-5-4.روش توانمند سازي 22
2-6.عوامل موثر در تدوين استاندارد هاي مسکن 23
2-6-1.زيانهاي ناشي از بي دقتي در تدوين استانداردهاي مسکن 23
2-6-2.استانداردهاي مسکن 23
2-6-3.شکل مطلوب مسکن 24
2-6-4.استحکام مسکن 24
2-7.جايگاه مسکن روستايي در توسعه پايدار روستايي 24
2-9. شاخص ها ي تبيين کننده توسعه پايدار و توسعه پايدار روستايي 26
2-10.اصول طراحي مسکن پايدار روستايي 27
2-10-1.موارد اکولوژيکي 27
2-10-1-1.مسکن پايدار و طراحي منظر 27
2-10-1-2.مسکن پايدار و اقليم 27
2-10-1-3.مسکن پايدار و حفاظت از منابع آبي 28
2-10-1-4.مسکن پايدار و پيوند با طبيعت 28
2-10-2.موارد اجتماعي 29
2-10-2-1.مسکن پايدار و فرهنگ ساکنين 29
2-10-2-2.مسکن پايدار و کاربريهاي مختلط 29
2-10-2-3.مسکن پايدار و تراکم 29
2-10-2-4.مسکن پايدار و رابطه انرژي و سلامت 30
2-10-3.موارد اقتصادي 30
2-10-3-1.مسکن پايدار و عوامل تکنيکي 30
2-11.شاخص¬هاي مسکن پايدار در تجارب جهاني 30
2-11-1.شاخص هاي توسعه پايدارمسکن در ايران 33
2-12.سياست هاي مسکن در برنامه هاي عمراني قبل و بعد از انقلاب 34
2-12-1.سياست هاي مسکن در برنامه هاي قبل از انقلاب 34
2-12-2.سياستهاي مسکن در برنامه هاي عمراني بعد از انقلاب 35
2-13.روش شناسي پژوهش 36
2-13-1. روش تحقيق 36
2-13-2.تعيين حجم نمونه 37
2-13-3.تجزيه و تحليل داده¬ها 38
2-13-4.اجزاي پرسشنامه 38
2-14.شاخص هاي مسکن پايدارمورد استفاده در اين تحقيق 39
مقدمه
مطالعه و تحقيق در شرايط سکونتگاههاي روستايي ، در محورمطالعات جغرافياي روستايي قرار مي¬گيرد . جغرافياي روستايي به بررسي و شناخت ساختاري-کارکردي اجتماع روستايي با توجه به اهميت و نقش نيروهاي گوناگون طبيعي و انساني مي پردازد . همچنين برپايي فضايي حاصل از فعاليت هاي زراعي و غير زراعي روستايي و نيز ساختارها و کارکردهاي گوناگون در مکان وظيفه اصلي جغرافياي روستايي است ، اساسي¬ترين هدف جغرافياي روستايي را مي توان ايجاد فضاي حياتي مناسب وپايدار براي روستاييان عنوان نمود . اين هدف در جغرافيا و برنامه ريزي روستايي با برنامه ريزي شهري و منطقه اي قابل دستيابي ميباشد که نهايتا هدف کلان آن يعني توسعه يکپارچه يا همه جانبه روستايي را دنبال مي کند . با مشخص شدن لزوم دخالت دانش جغرافيا در حيطه مطالعات روستايي مي¬توان اکنون جايگاه مباحث پايداري و ناپايداري سکونتگاههاي روستايي را در چارچوب اين علم چنين بيان نمود . شهر و روستا در عرصه سرزمين ملي ، ساختار فضايي ويژه¬اي را به صورت يک سيستم باز و نظام شکل مي دهند اگر به دليل جزيي ازنظام ، پيوسته و مداوم در برخورد با ساير اجزا قرار گيرد و روابط سيستمي حاکم بر نظام دچار آشفتگي گردد، ضعف و رکود و در نهايت نابودي مجموعه سيستم فراهم خواهد شد . بنابراين عرصه هاي روستايي ، به عنوان پديده هاي مکاني- فضايي برآيندي از عوامل و عناصر مکان ساز ، نظام اکولوژيک ،پيشينه تاريخي ، فرهنگي ، سياست گذاري اجتماعي و اقتصادي ، نظام و نگرش حاکم بر فضاست . پس هرگاه در خلال فرايندهاي فضايي در توالي عملکردها ، عوامل فوق از نظر زماني ، متاثر از نيروهاي دروني و بروني در مقابل يا مکان قرار گيرند ، کالبد آن به لحاظ عملکرد تضعيف گشته ، از پاسخ گويي به نيازهاي آني و آتي ساکنانش باز مي ماند و اين سرآغاز رکود و گاهي اضمحلال جايگاه عرصه¬هاي روستايي در شبکه عام سکونتي سرزمين است . نهايتا ميتوان بيان نمود هرگونه برنامه ريزي توسعه نواحي روستايي بدون داشتن آگاهي کامل از توان سکونتگاههاي روستايي در جهت ايجاد تعادلي پويا تحت تاثير عوامل دروني و بيروني در طي روندهاي زماني و مکاني کاري بيهوده ميباشد . به عبارت ديگر مجموعه¬اي از عوامل و فرايندهاي طبيعي ، اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي ، تاريخي ، نظامات سياسي و ايدئولوژيکي بصورت متغيرهاي مختلفي که بر يکديگر اثر متقابل دارند ، بصورت سيستم ، باعث پيدايش و استقرار سکونتگاههاي انساني اعم از شهر و روستا در پهنه اي از سرزمين شده که اين عوامل و فرايندها به همراه تعامل و مناسبات متقابل بين سکونتگاهها ، ساختار فضايي ويژه اي را به صورت يک نظام سيستم شکل مي دهد . تا زماني که جايگاه و نقش هر يک از اجزاء در کل نظام بر اساس توانايي¬هاي دروني آن بوده و عملکرد و کارکرد هر جزء مکمل اجزاي ديگر باشد ، تداوم و توسعه نظام را در پي داشته و هر سکونتگاه قادر به پاسخگويي به نيازهاي اساسي ساکنانش خواهد بود . اما اگر به دلايلي اجزاي اين نظام ، پيوسته در تقابل با ساير اجزاي قرار گرفته و يا روابط سيستمي حاکم بر مجموعه نظام دچار اختلال گردد، زمينه ضعف ، رکود متلاشي شدن ساختار آن فراهم خواهد شد (افشاري ، 1388: 13-10) .
2-1.¬تعاريف ومفاهيم
2-1-1.مفهوم مسکن
اکثر کشورهاي درحال توسعه همگي بر اين نظر هستند که تعريف مسکن به يک واحد مسکوني محدود نمي شودبلکه محيط مسکوني را در بر مي گيرد . براساس مطالعاتي که در هندوستان صورت گرفته ،مفهوم مسکن علاوه بر ساخت فيزيکي که¬ يک خانواده به عنوان سرپناه مورد استفاده قرارمي¬دهد،کل محيط مسکوني را شامل مي¬شود که شامل کليه خدمات وتسهيلات ضروري مورد نياز براي بهزيستي خانواده و طرحهاي اشتغال،آموزش و تندرستي افراد است، همچنين مسکن به مجموعه اي از تسهيلات گفته مي¬شود که به منظور ارائه خدمات فشرده و در يک مکان فيزيکي قرار دارد. اين واژه بدان معناست که مفهوم مسکن با توجه به شرايط اجتماعي ،اقتصادي و خانوادگي تغيير مي کند(مخبر،18:1363). به عبارت ديگرمسکن چيزي بيش از سرپناه صرفا فيزيکي است و کليه خدمات و تسهيلات عمومي لازم براي بهتر زيستن انسان را شامل مي شودو بايد حق تصرف نسبتا طولاني و مطمئن براي استفاده کننده فراهم باشد(k.napp.1982.35).
در دومين اجلاس اسکان بشر(1996) که در استانبول برگزار شد. مسکن متناسب چنين تعريف شده است((سرپناه مناسب تنها به معناي وجود يک سقف بالاي سر هر شخص نيست ،سرپناه مناسب يعني آسايش مناسب ،فضاي مناسب ،دسترسي فيزيکي ،امنيت مناسب ،امنيت مالکيت ،پايداري ،دوام سازي روشنايي،تهويه و سيستم گرمايي مناسب ،زيرساخت هاي اوليه مناسب از قبيل آبرساني،بهداشت وآموزش و دفع زباله ،کيفيت مناسب زيست محيطي ،عوامل بهداشتي مناسب ،مکان مناسب ،قابل دسترسي از نظر کار و تسهيلات اوليه است که همه اين موارد با توجه به استطاعت مردم تامين شود(دلال پورمحمدي،4:1379).
مسکن روستايي اينگونه تعريف شده است مسکن بيش از آنکه ساختار کالبدي باشد ، نهادي است با عملکرد چند بعدي (زياري،2:1389). که داراي ابعاد مختلف مکاني ، معماري، کالبدي ، فيزيکي ، اقتصادي ، مالي ،روانشناختي و پزشکي است (culllingworth, 1997, 166).
2-1-2.مسکن روستايي
مسکن واژه اي عربي و ريشه آن سکن است . مفهوم اين واژه آرام گرفتن بعد از حرکت است و شايد اين مناسب ترين تعريف لفظي اين واژه باشد زيرا همه انسانها پس از تلاش و کوشش و حرکت روزانه خانه يا همان مسکن را محل آرام و استراحت خود قرار مي¬دهند . همچنين مارسل بازن مسکن را اين چنين تعريف کرده است " مسکن عبارتست از تعداد متغيرهاي ساختمان که در محوطه نسبتا وسيعي پراکنده شده اند و اين محوطه با خاک کوبيده شده و يا علفزاري با درختان ميوه و يا کرتهاي صيفي کاري پوشيده شده است " (محمدي ملاسرايي ،1375: 9-8) . مقوله مسکن گسترده و پيچيده است ، ابعاد متنوعي دارد ونمي توان تعريف واحدي از آن ارائه کرد مسکن يک مکان فيزيکي است و به عنوان سرپناه ، نياز اوليه و اساسي خانوار به حساب مي آيد . در اين سرپناه برخي از نيازهاي اوليه خانواده يا فرد مانند خوراک ، استراحت و حفاظت در برابر شرايط جوي تامين مي شود (اهري،7:1367) . مفهوم مسکن علاوه بر مکان فيزيکي ، کل محيط مسکوني را در بر مي گيرد که شامل کليه خدمات و تسهيلات ضروري مورد نياز براي بهتر زيستن خانواده و طرحهاي اشتغال ، آموزش و بهداشت افراد است در واقع تعريف و مفهوم عام مسکن يک واحد مسکوني نيست بلکه کل محيط را شامل مي گردد(مخبر،17:1363) . به عبارت ديگر مسکن چيزي بيش از يک سرپناه صرفا فيزيکي است و کليه خدمات و تسهيلات عمومي لازم براي بهزيستي انسان را شامل مي شود و بايد حق تصرف نسبتا طولاني و مطمئن براي استفاده کننده آن فراهم باشد (Knapp,1982:35) . مسکن به مثابه واحد تسهيلات فيزيکي يا به عنوان کالايي اقتصادي و پر دوام که نقش اجتماعي يا جمعي نيز دارد ، چونان مجموعه اي از خدمات و بخشي اقتصادي است (Bourne,1981:14) . و افزون بر اينها مشتمل بر رفع نيازهاي مالي ، به عنوان نمايش مقام و وضعيت اقتصادي- اجتماعي افراد نيز هست (Cater and Trevor,1980:38) . مسکن خردترين و کوچک ترين شکل تجسم کالبدي رابطه متقابل انسان و محيط و خصوصي ترين فضاي زندگي انسان است (زياري ،2:1389) . مسکن در عين حال عامل اصلي جامعه پذيري افراد نسبت به جهان وکالايي عمده و تعيين کننده در سازمان اجتماعي فضا است که در شکل گيري هويت فردي ، روابط اجتماعي و اهداف جمعي نقش بسيار تعيين کننده اي دارد (Short,2006:199) . مسکن بيش از انکه ساختار کالبدي داشته باشد ، نهادي است با عملکرد چند بعدي (زياري،2:1389).که داراي ابعاد مختلف مکاني ، معماري ، کالبدي و فيزيکي ، اقتصادي ،مالي ، روان شناختي و پزشکي است (Cullinigworth,1997,166) . عامل فرهنگ و درک انسانها از جهان و حيات نقش موثري در مسکن و سازمان تقسيمات فضايي آن داشته است (Rapoport,1969:47) . مسکن در واقع مکاني فيزيکي است و سرپناه ، نياز اوليه و اساسي خانوار محسوب مي گردد(اهري،107:1367) . در بسايري از موارد مهمترين عامل تاثيرگذار بر ميزان رضايت فرد از سکونت در محله ، مسکن و شرايط محيطي آن است (Westaway,2006,187) . بنا به ديدگاه لوکوربوزيه ، هر دو وجه نيازهاي جسمي و روحي انسان بايد با سازمان دهي فضايي مسکن پاسخ داده شود (Yagi,1987:18) . در دومين اجلاس اسکان بشر (1996) که در استانبول برگزار شد از مسکن مناسب چنين تعريف شده است " سرپناه مناسب تنها به معني وجود يک سقف بالاي سر هر شخص نيست ؛ سرپناه مناسب يعني آسايش مناسب ، فضاي مناسب ، دسترسي فيزيکي و امنيت مناسب ،مالکيت ، پايداري و دوام سازه اي ، روشنايي ، تهويه و سيستم گرمايي مناسب ، زيرساختهاي اوليه مناسب از قبيل آبرساني ، بهداشت و آموزش ، دفع زباله ، کيفيت مناسب زيست محيطي ، عوامل بهداشتي مناسب ، مکان مناسب و قابل دسترسي از نظر کار و تسهيلات اوليه که همه موارد بايد با توجه به استطاعت مردم تامين شود (دفتراقتصاد مسکن ،7:1375) . مسکن خوب و مناسب نشانگر رفاه عمومي جامعه است و مسکن بد و نامطلوب منجر به پيامدهاي زيانباري از قبيل بيماريها ،بي بندباريها ، تباهي وفساد جوانان جوامع ميگردد(Rangwala,1998:62) . عوامل اقتصادي ، سبک معماري ،زبان بومي منطقه ،گرايش هاي سبک شناختي ، آب و هوا،جغرافيا و آداب و سنن محلي د رتوسعه و طراحي مسکن در مکانهاي مختلف تاثيرگذارند(Sendich,2006:185) . مسکن در زندگي از اهميت خاصي برخوردار است . بين نياز به مسکن و ديگر نيازهاي ضروري افراد تفاوتهايي وجود دارد که عباتند از :
مسکن به عنوان يک نياز اوليه به همراه پوشاک و بعد از خوراک از ضروري ترين امکانات زيست انسان به شمار مي آيد و در زندگي انسان از اهميت خاصي برخوردار است . بين نياز به مسکن و ديگر نيازهاي ضروري افراد تفاوت هايي وجود دارد که عبارتند از :
الف . مسئله جايگزيني :ساير نيازهاي ضروري انسان مانند خوراک و پوشاک ،جايگزين دارند ولي مسکن جايگزين ندارد،جايگزين آن آلونک ، کپر و زاغه است.
ب. مساله غير منقول بودن : ساير کالاهاي مورد نياز انسان منقول هستند ، مسکن يک کالاي غير منقول است .
ج. مساله ارزش اقتصادي : مسکن از نظر ارزش و نگرش اقتصادي با ساير کالاها مانند خوراک و پوشاک که مصرفي کالايي سرمايه اي است و درحقيقت نوعي پس انداز به شمار مي آيد .
د . دوام و هزينه زياد آن : مسکن کالاي با دوام و پرهزينه¬اي است و با کالاي مصرفي عادي تفاوت عمده دارد( سازمان مديريت و برنامه ريزي استان اصفهان ، 7:1365)
مسکن روستايي از جنبه هاي گوناگون با مسکن شهري متفاوت است . مهمترين اين جنبه ها به الگو و کارکردهاي خانه هاي روستايي در مقابل خانه هاي شهري مربوط مي شود . خانه هاي روستايي ، برخلاف خانه هاي شهري که عمدتا کارکردهاي زيستي دارند، داراي طيف گسترده¬اي از کارکردهاي گوناگون هستند . اين خانه ها براي ساکنان روستايي خود فضاهاي لازم براي زندگي ، کار و فعاليت ، انبار کالا و آذوقه ، نگهداري دام ، ارتباط و مبادله اطلاعات ، اجراي مراسم و مانند آن را مهيا مي سازند . به اين ترتيب ، کارکردهاي مختلف خانه هاي روستايي به طور کلي ، به 3 دسته تقسيم مي شوند که عبارتند از : کارکردهاي زيستي ؛ کارکردهاي اقتصادي ؛ معيشتي- توليدي و کارکردهاي تداراکاتي . هر يک از اين کارکردها ، عرصه ها و فضاهاي خالي را به خود اختصاص مي دهند . البته بايد توجه داشت که در همه موارد، کارکرد فضاهاي گوناگون واحدهاي مسکوني روستايي به طور کامل از يکديگر قابل تفکيک نيستند . به عنوان مثال ، ممکن است در اتاق نشيمن که کارکرد اصلي آن زيستي است ، فعاليت توليدي ،مثلا قاليبافي نيز به انجام رسد که کارکرد اين فضا در اين صورت ، زيستي – اقتصادي خواهد بود .
مبانی نظری و پیشینه توسعه پايدار مسکن در نواحی روستايی_1531456563_13774_2718_1829.zip0.00 MB |