فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،کم توانی هوشی دارای 18 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
کم توانی هوشی
کم توانی هوشی بيماري نيست؛ بلكه حاصل يك فرايند بيمارگونه در مغز و با محدوديت در كاركرد هوشي و انطباقي است. علت آن غالباً نامشخص ميماند و پيامدهاي کم توانی هوشی در مشكلات بيمار در كاركرد هوشي و مهارتهاي زندگي تظاهر ميكند. والديني كه بايد با مشكلات يك كودك مبتلا به معلوليت شديد مقابله كنند، با دو بحران مواجه ميباشند: اولين بحران مرگ سمبوليك كودك است كه برايشان اتفاق افتاده است. والديني كه در انتظار تولد كودكي ميباشند، به صورت اجتنابناپذير درباره كودكي كه هنوز متولد نشده است، فكر ميكنند. آنها هدفهايي نظير موفقيتها، تحصيلات و امنيت مالي براي كودك خود در نظر ميگيرند. اينگونه والدين پس از مرگ سمبوليك كودك، از بر باد رفتن آرزوها و روياهايشان دچار رنج ميشوند. بحران دوم كه در واقع با بحران اول متفاوت است، مساله مراقبتهاي روزانه از كودك استثنايي ميباشد. اين انديشه كه كودك فرآيند طبيعي رشد را طي نخواهد كرد و نخواهد توانست به بزرگسالي مستقل تبديل شود، بر دوش والدين سنگيني ميكند بنابراين برخي از خانوادهها قادرند خود را با مشكل داشتن كودكي كه دچار کم توانی هوشی است تطبيق دهند در حالي كه ديگران دچار آشفتگي ميشوند(كرك و كالاگ، 1993 به نقل از كجباف، 1377).
مفهوم کم توانی هوشی(عقب ماندگی ذهنی) از ديدگاه متحولي پياژه
حركتي كه در تشخيص کم توانی هوشی از حدود سال 1940 آغاز شده و همچنان ادامه دارد براساس نظرية متحولي پياژه و همكار برجستة او اينهلدر است كه با تحقيقات و پژوهشهاي مستمر، پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي داشته است. در اين نظريه دو مفهوم اساس كار قرار گرفته: تثبيت و چسبندگي. وقتي كه وضع عقلي يك كودك کم توان هوشی را به كمك آزمونهاي عملياتي تعيين ميكنيم نشان داده ميشود كه اين كودك، بيچون و چرا در مرحلهاي از تحول، تثبيت شده است به دليل اينكه تستهاي غيرعملياتي زيربناي تحولي و مرحلهاي ندارند، اين واقعيت را نشان ميدهند. بر پايه استفاده از الگوي تحولي در تشخيص کم توانی هوشی كه نخستين بار توسط همكار برجستة پياژه، اينهلدر تحقق پذيرفت، تحول رواني در کم توان هوشی عميق در پايان دوره حسي- حركتي، کم توان هوشی شديد و نيمه شديد در دورة پيش عملياتي و کم توانان هوشی خفيف در دورة عمليات عيني متوقف ميشود(رابينسون و رابينسون، 1975 به نقل از كجباف، 1377).
تعريف سازشي: آسيب ديدگيهاي رفتار سازشي به عنوان محدوديت معني دارد و توانايي شخص جهت كسب معيارهاي پختگي، يادگيري، استقلال شخصي و مسئوليت پذيري شخصي كه از ساير افراد يك سطح سني و گروه فرهنگي مقايسه مورد انتظار خواهد بود، تعريف شده است. رفتار سازشي يك شخص توانايي سازگاري يا غلبه بر تقاضاهاي محيطي ميتواند از خفيف يا شديداً عميق توصيف شود. گروسمن(1983) تفاوت بين هوش و رفتار سازش را ترسيم كرده است. از نظر او رفتار سازشي به مراقبتهايي كه افراد از خودشان و ديگران در طي زندگي روزمره به عمل ميآورند گفته ميشود تا توانايي هوش انتزاعي مقياسهاي رفتار سازشي عموماً يك فرد را در قالب هنجارهاي ثابت (از لحاظ سني و فرهنگي) كه در جنبههاي مراقبت از نيازهاي شخصي، نشان دادن صلاحيتهاي اجتماعي و اجتناب از رفتارهاي دشوار خلاصه مي شود، مقايسه ميكند(گروسمن، 1983 به نقل از شريفي درآمدي، 1381، ص105).
پیشینه-تحقیق-و-مبانی-نظری-کم-توانی-هوشی_1517545907_4358_2718_1429.zip0.00 MB |