فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق ادبیات نظری وپیشینه تحقیق تیپ شخصیتی واعتیاد دارای 37 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فهرست
2-1- انواع تیپ شخصیتی..............................
2-2- تاثیر سن در بزهکاری .........................
2-2-1- کودکی.......................................
2-2-2- برنایی.....................................
2-2-3 پختگی........................................
2-2-4- پیری........................................
2-3- تربیت – ماهیت و نقش آن........................
2-4- قدرت تربیت و اصلاح.............................
2-5- تربیت و جامعه شناسی...........................
2-6- تربیت و روانشناسی.............................
2-7- تعریف اعتیاد..................................
2-8- تاریخچه اعتیاد................................
2-9- تاریخچه شناخت و گسترش مواد مخدر در ایران......
2-9-1 مواد مخدر در ایران باستان....................
2-9-2 مواد مخدر از ظهور اسلام تا دوران صفویه........
2-9-3 مواد مخدر از دوران صفویه تا پایان دوره قاجاریه
2-10- مبارزه با مواد مخدر..........................
2-11- مبارزه با مواد مخدر پس از انقلاب..............
2-12- انواع مواد مخدر و شرح آنها...................................................................
منابع و ماخذ.................................................................................................
2-1- انواع تیپ شخصیتی
در اینجا ابتدا بهطور کلی نگاهی می اندازم به تیپهای شخصیتی موجود،
به طور کلی دو تیپ شخصیتی وجود دارند،
شخص بالغ با آنکه کمتر از کودک در معرض تاثیر عوامل ناروای خانوادگی است و بهتر از او از عهده حفظ خود و مقاومت در برابر حوادث خطیر بر می آید، بیش از کودک در معرض خطر نژندی ها و پریشی های روانی است.
از این روست که ناراحتی های روانی او زدوده نمی شود و حتی او را وارد مسیرهای نادرستی می سازد.
محیط پرهیاهوی شهرها خصوصا شهرهای شلوغ و مراوده های اجتماعی در آنها برای کژی های اجتماعی مناسب است. پس برای تامین سلامت جامعه باید با کج روی مبارزه کرد ولی به هیچ روی نباید منحرفان را مورد نفرت و خصومت قرار داد در صدد آزار یا نابودی آنان بر آمد زیرا منحرفان به تنهایی گناهی ندارند بلکه خود قربانیان ستمدیده جامعه اند. در این مرحله سعی داریم که از پایه به تحلیل مسئله بپردازیم یعنی از همان روان شناسی کودک:
2-2- تاثیر سن در بزهکاری
2-2-1- کودکی
کودکان علاقه به تشکیل باند و یا دار و دسته دارند. 80 تا 85 درصد کودکان در بزرگسالی دست به ارتکاب جرم می زنند. عوامل خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی در بزهکاری نوجوانان حائز اهمیت است. کودک متاثر از محیط است تاثیر فیلم بر کودکان بسیار زیاد است. تنها فرزند بودن در خانواده می تواند معضل باشد چرا که محبت افراطی می تواند فاسد کننده باشد. کودکان طلاق درصد زیادی از بزهکاران را تشکیل می دهند نابسامانی خانواده که در فرزند دختر بیشتر است. وضع مسکن و همسایگان در این سن بسیار تاثیر گذار است، بی مهری پدر و مادر هر یک در جرم زادایی تاثیر دارد.
2-2-2- برنایی:
در دوران بلوغ آشکار ترین و رساترین تکامل انسان صورت می گیرد. بلوغ دوران برزخ کودکی و جوانی است. دوران از خود گذشتن و به دیگری پیوستن عشقی به خود، میل به استقلال، دوران بیداری هیجان جنسی، عشقهای بلوغ، دوران خلاقیت.
2-2-3- پایان برنایی آغاز پختگی نیست. یک برزخ بین این دو است که از 18 تا 25 سالگی می باشد. دراین دوران آدمی از وضع پرخاشگری دنیای تخیل و رویاهای طلایی جوانی فاصله می گیرد و به دوران ثبات و آرامش طلبی نزدیک می شود. دگر گونی در رفتار و وضع تندخویی گذشته او پدیدار می شود سلوک و رفتاری معتدل و عاقلانه در پیش می گیرد.
2-2-4- پیری:
پیری ضعف استعدادهای حیاتی را شدت می بخشد و نوعی ناپایدارای عاطفی ایجاد می کند. شخص پیر بر اثر از دست دادن شغل و کاهش ارزش اجتماعی احساس عدم امنیت می کند و خود را مشمول خطاب ((چون پیر شوی حافظ از میکده بیرون شو.)) می انگارد. این دوران برای مردان بین 50 تا 65 سالگی و برای زنان بین 45 تا 60 سالگی است.
بررسی های آماری نشان می دهد که تبهکاری از 12 سالگی آغاز می شود از 18 تا 25 سالگی افزایش می یابد. تا 30 سالگی این رشد همچنان سیر صعودی دارد. آغاز کاهش از 30 سالگی آغاز می شود و در آغاز 40 سالگی کاهش سریع محسوس است. بین 40 تا 60 سالگی به همان نسبت 12 تا 18 سالگی بر می گردد.
2-3- تربیت، ماهیت و نقش آن:
از نظر " استوارت میل" تربیت (( هر آنچه را که ما انجام می دهیم یا دیگران برای ما انجام می دهند تا ما را به کمال طبیعتمان نزدیک کنند)) محسوب می شود.
تربیت به وسیع ترین معنا خود اثرات غیر مستقیمی را در بر می گیرد که هنرهای صنعتی و نیز پدیده های مادی مستقل از اراده آدمی مانند آب و هوا و خاک و موقعیت محلی.
از دیدگاه کانت (( هدف تربیت در هر فرد پرورش هر گونه کمالی است که از آمادگی آن را داراست.))
ایراد کلی همه این تعریف ها از پذیرش این اصل آغاز می شود که تربیت آرمانی و کاملی وجود دارد که در مورد همه آدمیان صادق است و همچنین تربیتی کلی و یکتا است. اما اگر به تاریخ نظر کنیم خواهیم دید که تربیت بر حسب زمان و مکان بی اندازه متغیر است. مثلا در شعرهای یونان و رم نظامی تربیتی فرد را طوری بار می آورد که کورکورانه از جامعه پیروی کند و به شئی اجتماعی تبدیل شود، در صورتیکه نظام تربیتی امروز سعی می کند شخص را فردی خود مختار بار آورد یا درآتن سعی می کردند درافراد رومی ظریف، هشیار، نکته سنج و شیفته اعتدال و هماهنگی و قادر به لذت بردن از زیبایی و احتیاج ناشی از تفکر ناب ایجاد کنند. در صورتیکه در رم بیش از هر چیز می خواستند مردان عمل و مشتاق افتخارات نظامی و بی اعتنا به ادبیات و هنر تربیت کنند. در سده های میانه نیز تربیت مقدم بر هر چیز رنگ مسحی داشت و در دوره رنسانس تربیت جنبه غیر مذهبی و ادبی به خود گرفت و امروز رفته رفته علم و مقامی را که هنر در دوره گذشته داشت بدست می آورد .
واقع این است که هر جامعه ای در مرحله رشد خود دارای نظامی تربیتی است که با قدرتی عموما ایستادگی ناپذیر به افراد تحمیل می شود برای مثال تصور اینکه ما می توانیم فرزندان خود را به میل خود تربیت کنیم باطل است و آداب و رسومی وجود دارد که ما ناگزیریم خود را با آن تطبیق دهیم و هرگاه بیش از اندازه بر خلاف آن عمل کنیم انتقام خود را از فرزندانمان می گیرد به این معنی است که اینان وقتی بزرگ می شوند قادر به زندگی کردن با هم عصران خود نیستند و با ایشان هماهنگی ندارند. حال چه بر طبق افکار بیش از حد کهنه و یا بیش از حد به هنگام با آمده باشند در هر دو حال منطبق با عصر و زمان خود نیستند و در شرایط حیات طبیعی به سر نمی برند. برای آنکه تربیتی تحقق یابد لازم است که یک مثل مرکب از بزرگسالان و یک نسل مرکب از جوانان و اثری که گروه اولی بر گروه دوم اعمال می کنند موجود باشد. کاری که باقی می ماند تعریف ماهبت این عمل است. به یک تعبیر جامعه ای وجود ندارد که در آن نظام آموزش و پرورش دارایی این دو جنبه نباشد به عبارت دیگر، این نظام در عین حال هم واحد است و هم متکثر، متکثر است.
از این جهت که می توان گفت که به تعدد محیط های مختلف در جامعه، انواع مختلف تربیت وجود دارد. مثلا اگر جامعه متشکل از طبقات بسته (کاست) باشد، تربیت در هر نظام کاستی نسبت به نظام کاست دیگر فرق می کند. چنانچه در رم باستان تربیت در میان توده مردم، تربیت در میان اشراف یکسان نبود یا (در هنر) تربیت بر همن با تربیت سود فرق داشت. به همین نحو در سده های میانه اروپا میان فرهنگی که نجیب زاده جوان که در همه هنرهای طبقه اشراف فئودال آموزش می دید کسب می کرد با تربیت دهقان زاده ای که برای یاد گرفتن مطالب مختصری از حساب و آواز و دستور زبان به مدرسه وابسته به کلیسای خود می رفت تفاوت بسیار بود.
امروز نیز تربیت بر حسب طبقات اجتماعی یا حتی بر حسب محل سکنای افراد متفاوت است. یعنی تربیت در شهر و روستا و تربیت بازرگانی با تربیت کارگر یکسان نیست. هر جامعه ای برای خود از آنچه انسان باید از لحاظ فکری و اخلاقی و جسمانی باشد، آرمانی می سازد و این آرمان تا حدی برای همه شهروندان یکسان است و از حدی که گذشت بر حسب محیط های خاصی که هر جامعه در خود دارد صورتهای گوناگون به خود می گیرد. این آرمان که هم یکتا و هم گوناگون است محور تربیت است بنابراین کار تربیت این است که:
و بالاخره ما به این تعریف می رسیم که تربیت عملی است که نسلهای بزرگسال بر روی نسلهایی که هنوز پخته نیستند انجام می دهند و هدف آن این است که در فرد شماری از حالات جسمانی، عقلانی و اخلاقی برانگیزد و پرورش دهد که جامعه سیاسی بر روی هم و نیز محیط ویژه ای که فرد به نحو خاصی برای آن آماده می شود اقتضا می کنند. از این تعریف چنین بر می آید که تربیت اجتماعی کردن روشمند کردن نسل جوان است می توان گفت که در هر یک از ما دو نوعی هستی وجود دارد که تنها با انتزاع جدای پذیرن و با این همه از یکدیگر متمایزند یکی از آنها وجودی است که می توان آن را هستی فردی نامید. هستی دیگر منظومه ای از افکار و احساسات و عاداتی است که بیانگر گروه و یا گروه های مختلفی است که ما عنصر آن هستیم به بیانگر شخصیت ما، اعتقادات دینی و اعتقادات و اعمال اخلاقی و سنتهای ملی و یا شغلی و عقاید جمعی از همه نوع از این دسته اند و مجموعه آنها هستی اجتماعی ما را تشکیل می دهد. هدف تربیت تشکیل این هستی اجتماعی در هر یک از ما است. ا زطرفی از خلال این مجموعه یعنی هستی اجتماعی است که به بهترین وجه اهمیت نقش و باروری عمل تربیت آشکار می شود. در حقیقت این هستی اجتماعی نه ساخته و پرداخته در سرشت نخستین بشر وجود دارد و نه از رشد خود انگیختگی حاصل شده است.
ادبیات نظری وپیشینه تحقیق تیپ شخصیتی واعتیاد_1527335840_9611_2718_1890.zip0.00 MB |