فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق اختلال اعتياد به اينترنت و سلامت روانی دارای 47 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
سلامت روان:
سلامت و بيماري:
سلامت و بيماري مفاهيميداراي همپوشاني هستند كه در طيفي گسترده قرار دارند. يك طرف طيف را سلامت وضع جسمي، رواني و اجتماعي مطلوب، تشكيل ميدهد كه در طول زمان، متغير است. طرف ديگر، طيف بيماري قرار دارد كه با علائم بيماري وناتواني توام است. در طول تاريخ بويژه در قرن بيستم، در مقايسه با گذشته الگوي بيماري تغيير كرده است. نظريه هاي مربوط به جسم، روندهاي بيماري و وضع رواني، از هزاران سال پيش به بعد تغيير يافته است. زماني مردم معتقد بودند كه بيماري بوسيله ارواح خبيثه وعوامل مشابه بوجود مي آيند. در بين سالهاي 500 تا 300 پيش از ميلاد مسيح، فلاسفه يوناني نخستين نظريه را درباره سلامت و بيماري ارائه دادند. آنان سعي كردند توضيح دهند كه بيماري چگونه بوجود مي آيد و اظهار كردند كه جسم و روان موجوديتي جداگانه دارند. در دوران قرون وسطي، كليسا بر نظريه هاي بيماري، تاثيري وافر گذاشت و مصرا بر اين عقيده بودند كه دلايلي جادويي درباره بيماري وجود دارد. فلاسفه و دانشمندان، از قرن هفتم تا بيستم، زير بناي الگوي زيستي-پزشكي را در بيان مفهوم سلامت و بيماري، پايه ريزي كردند.
الگوي زيستي- پزشكي بسيار مفيد بوده است و پژوهشگران توانستند به پيشرفتهاي زيادي در اغلب بيماريهاي عفوني نائل آيند. اما اغلب پژوهشگران امروزه به اين نتيجه رسيدهاند كه جنبه هاي فردي بيماران، سوابق، روابط اجتماعي، شيوه زندگي، شخصيت و فرايندهاي رواني آنان بايد در بيان مفهوم سلامت و بيماري در نظر گرفته شود. در نتيجه، الگوي زيستي-رواني-اجتماعي به عنوان پيشرفته ترين نظريه، مورد قبول واقع شده است. در اين الگوي جديد، سيستمهاي زيستي، روان شناختي و اجتماعي همواره بر يكديگر تاثير ميگذارند و هر يك در ديگري تغييراتي ايجاد ميكند. ديدگاه فراخناي زندگي نيز با در نظر گرفتن تاثير رشد در سلامت و بيماري، بعد مهم ديگري به اين الگو افزوده است.
دورنماي پيشگيري از بيماريها:
بنا به گفته متخصصين بهداشت عمومي، اگر چه علم و فنآوري در درمان بيماريها نقش عمدهاي داشتهاند، پيشرفتهاي اساسي در بهداشت نه از راه تشخيص ودرمان، بلكه از راه پيشگيري از بيماريها و ارتقاء سلامت بدست آمدهاند. پيشگيري از بيماريها در سه سطح تعريف ميشود:
1-پيشگيري اوليه: شامل اقداماتي است كه به منظور پرهيز از بيماري يا جراحت انجام ميگيرد. دو روش نويد بخش براي پيشگيري اوليه وجود دارد. يكي درگير كردن متخصصان حرفه پزشكي و پيرا پزشكي در آموزش ارتقاي سلامت به بيماران(Levin و همكاران، 1992؛Radecki، Branton، 1992) و دوم استفاده از پرسشنامه هايي كه در تشخيص عوامل خطرزا و رفتارهاي غير بهداشتي كه نياز به اصلاح دارد، به بيماران كمك ميكند(Wise، 1986)
2-پيشگيري ثانويه: شامل اقداماتي است كه به منظور تشخيص و درمان بيماري يا جراحت در مراحل اوليه انجام ميشود. به عنوان مثال معاينات پزشكي ساليانه.
3-پيشگيري ثالث: جراحات شديد يا بيماريهاي پيشرفته، معمولا به آسيبهاي برگشت ناپذير يا دائم منجر ميشود. پيشگيري ثالث شامل اقداماتي است كه سبب كند شدن يا مهار آسيب ميگردد، از معلوليت جلوگيري ميكند و موجب توانبخشي بيمار ميشوند.
روشهايي براي ارتقاي وضعيت سلامت:
هدف برنامههاي ارتقاي سلامت، تشويق به انجام رفتارهاي بهداشتي به وسيله آموزش اين رفتارها و چگونگي صحيح انجام گرفتن آنها و همچنين متقاعد ساختن افراد به تغيير عادتهاي غير بهداشتي است. از جمله روشهاي براي ارتقاي وضعيت سلامت، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1-اخطارهاي ترس برانگيز
بر اساس الگوي باور بهداشتي، احتمال در پيش گرفتن رفتارهاي بهداشتي در كساني بيشتر است كه معتقدند در معرض خطر مشكلات بهداشتي جدي قرار دارند. به عبارت ديگر، ترس، انگيزه اي براي پرداختن به وضع سلامتشان شده است.
2-در اختيار گذاردن اطلاعات:
كساني كه مي خواهند زندگي سالميداشته باشند، به اطلاعات نياز دارند، آنان بايد بدانند چه كاري را در چه وقت، در چه جايي و چگونه انجام دهند.
3-روشهاي رفتاري:
روشهاي رفتاري، مستقيما بر بهبود رفتار پيشگيرانه تمركز دارند. چنين روشهايي شامل كاراموزي يا راهنمايي هايي ويژه براي درنظر گرفتن يك رفتار، وتهيه تقويميبراي يادآوري زمان انجام دادن رفتار مورد نظر ويادآورهاي قرارهاي ملاقات ميشود.
4- برنامههاي ارتقاي سلامت در مدارس:
مدارس دولتي و خصوصي موقعيت بي نظيري براي ارتقاي سلامت دارند. در كشورهاي پيشرفته، تقريبا به همه افراد در سنيني كه از نظر در پيش گرفتن رفتارهاي بهداشتي بسيار حياتي است، دسترسي وجود دارد. برنامههاي آموزش بهداشت در مدارس كه از كارايي لازم برخوردارند، به كودكان مي آموزند كه رفتارهاي سالم و ناسالم و پيامدهاي عمل به هر يك كدامند.
اصطلاح اعتياد به تکنولوژي (Technological addiction) براي اولين بار توسط Griffiths 1996 و اعتياد به رايانه(Copmuter addiction) توسط Shotton (1991) در انگلستان معرفي شد. (7)
در سال 1996 Goldberg براي اولين بار اصطلاح اختلال اعتياد به اينتر نت (Internet Addiction Disorder =AID) را مطرح کرد. (11)
هر چند که مطرح کردن اين موضوع در محافل دانشگاهي تمسخر و بي توجهي متخصصان را بدنبال داشت، با انجام مطالعات متعدد در سالهاي بعد اين موضوع بيشتر مورد توجه قرار گرفت.
اين اختلال با عناوين متفاوتي از قبيل " وابستگي رفتاري به اينترنت " (Internet behavior)، " استفاده مرضي از اينترنت "(Pathological Internet Use =PIU)، " استفاده مشکل زا از اينترنت " (=PIU Problematic Internet Use)، " استفاده بيش از اندازه از اينترنت "(excessive)، "سوءاستفاده از اينترنت "(Internet Abuse)، " غيرسازشي "(Maladaptive) و " اختلال اعتياد به اينترنت " معرفي ميشود. ولي عناوين " اختلال اعتياد به اينترنت " و " استفاده مرضي از اينترنت " در نوشته هاي اخير (مثلا: Young 1996، 1997، 1998، 1999 ؛ Davis، 2001، 1999 ؛ Caplan، 2000، 2002؛ Griffiths 1996، 1997، 2000 ؛ Goldberg، 1996 ؛ Young و Radgers ؛ Sanders و همکاران، 2000 ؛ Kraut و همکاران 1998، Prafarelli و همکاران، 1999؛ Kennedy، Souza 1998 ؛ Grohol، 1999 ) بيشتر از عناوين ديگر به کاررفته است. عليرغم پژوهشهاي گسترده در سالهاي اخير، در اين زمينه هنوز توافقي در بين روانشناسان در زمينه تعريف و اندازه گيري اين اختلال حاصل نشده است، به علاوه يک نظريه جامع که بتواند تعيين کند چگونه اين اختلال به بهداشت رواني يا اجتماعي ارتباط پيدا ميكند وجود ندارد(Caplan 2002).
بطور کلي اين اختلال را ميتوان به عنوان نوعي استفاده از اينترنت که بتواند مشکلات روان شناختي، اجتماعي، درسي و يا شغلي در زندگي فرد ايجاد کند تعريف کرد. (3)
تنوع اين عناوين به دليل ديدگاههاي متفاوت محققان نسبت به اين اختلال است.
Goldberg در سال 1996 اختلال اعتياد به اينترنت را نوعي اختلال رفتاري ميداند و از معيارهاي تشخيصي وابستگي به مواد ، -IV-TR DSMسال 1995 براي تشخيص آن بهره ميگيرد. (11)
از طرفي مطالعهها تاييد ميكنند کساني که وابستگي به مواد دارند نسبت به ديگران تمايل بيشتري به صرف کردن وقت خود در اينترنت دارند (Scherer، 1997 )
بنابراين ارتباط قوي بين اشخاصي که به اينترنت اعتياد دارند و وابستگي آنان به مواد اين باور را قوي تر کرد. (2) بعضي اعتياد به اينترنت را به عنوان يک " اختلال رواني " مطرح کردند و براساس اين ديدگاه يک رشته تحقيقات جديد با عنوان " روان درماني اينترنت "(Internet Psychotherapy) انجام شده است که از طريق تشکيل گروههاي جديد و گروههاي بحث انجام ميگيرد. ( Stein 1997 ). اين ديدگاه معتادان به اينترنت را "بيمار" ميداند.
Young در 1998 و Orazack در1999 اين اختلال را به عنوان نوعي " اختلال کنترل تکانه" (Impulse Disorder) دانستند زيرا در تحقيقات آنها بعضي از ويژگيهاي اين مشکل مشابه قماربازي مرضي(Pathological Gambling) بود. Young 7 دليل براي اين مسأله عنوان کرد:
1- نارضايتي نسبي 2- اضطراب مربوط به شغل
3- مشکلات مادي 4- احساس عدم امنيت
5- اضطراب 6- کشمکشهاي زندگي
7- زندگي اجتماعي محدود(12)
اختلال اعتياد به اينترنت در DSM-IV-TR:
در DSM-IV-TR نيز اين اختلال هم در گروه اختلالات تكانهاي و عادتي كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است (NOS)، طبقه بندي شده است.
طبق تعريف DSM-IV-TR در سال 2000، اختلالات كنترل تكانه برخي خصوصيات مشترك دارند. اين افراد قدرت مقاومت در برابر تكانه ها، سايق ها يا وسوسه هايي كه براي خود يا ديگري زيانبار است را ندارند. بيماران ممكن است آگاهانه در مقابل تكانه مقاومت داشته يا نداشتهباشند. در هر صورت پيش از ارتكاب عمل دچار تنش يا تحريك فزاينده اي ميشوند و هنگام عمل احساس لذت، رضايت يا رهايي ميكنند. ولي ممكن است احساس ندامت واقعي، سرزنش خويشتن و احساس گناه نيز داشته باشند عمل هماهنگ با خود-همخوان (Ego-syntonic ) است. زيرا رفتار بيمار با ميل هوشيارانه او هماهنگي دارد. (3)
مبانی نظری وپیشینه تحقیق اختلال اعتياد به اينترنت و سلامت روانی_1526234216_8552_2718_1519.zip0.00 MB |