فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری وپیشینه تحقیق پرخاشگری وناکامی دارای 32 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فصل دوم :
ادبيات مربوط به تحقيق
پيشينه تحقيق
تحليلي از تحقيق هاي پيشين
- چكيده برخي از تحقيقاتي كه در زمينه « پرخاشگري » « ناكامي » « آزمون روزنزوايگ » در كشورهاي ديگر انجام گرفته است .
الف ) تحققات در زمينه پرخاشگري
- ( فرويد 1900 ) درزمينه سائق هاي غريزي معتقد بود كه همه رفتارهاي ا زدو دسته غرايز متضاد نشات مي گيرد « غريزه هاي زندگي » كه به زندگي و رشد انسان نيرومي بخشد . و « غريزه هاي مرگ » كه انسان را به سوي نابودي سوق مي دهد، كار مايه غريزه زندگي شهوت زيست – مايه است ، كه عمدتاً بر فعاليت هاي جنسي متمركز است . غريزه هاي مرگ مي تواند به شكل خود كشي و ديگر رفتارهاي خود ويران گر متوجه درون شوند . و يا به صورت پرخاشگري به ديگران به سوي بيرون متوجه گردند . بنابراين ميل جنسي و پرخاشگري دو انگيزه اساسي رفتار آدمي است .
( هليگارد و اتكينسون 1985).
- آزمايشات ( ايرنا س ايبل ابيس فلدت1963)در زمينه غريزه پرخاشگري نشان داد كه موشهايي كه د رانزوا بزرگ شده اند ( بدين معني كه هيچگونه تجربه اي در جنگيدن باموشهاي ديگر نداشتند ) به موش ديگري كه به قفس آنها وارد شده حمله مي كنند ، بعلاوه موش منزوي همان نحوه تحديد و حمله موشهاي مجرب را بكار مي برد ، بدين ترتيب با اينكه رفتار پرخاشگرانه مي تواند در اثر تجربه اصلاح و متعادل شود ولي تحقيقات نشان مي دهد كه ظاهراً نيازي به آموختن پرخاشگري نيست .
- تحقيقات ( زيلمن ، كچر ، ميلاد وسكي ) د رزمينه سبب هاي انگيزشي در پرخاشگري نشان داد كه حتي تحريكي كه ناشي از محرك نامطبوع نباشد درصورت وجود محركهاي پرخاش انگيز ممكن است پرخاشگري را افزايش دهد . در اين تحقيق افراديكه در نتيجه ورزشهاي تلاش انگيز برانگيخته شده بودند ، پرخاشگري بيشتري عليه كسي كه قبلا آنان را عصباني كرده بود نشان دادند و پرخاشگرتر از كساني بودند كه چنين تمرينهايي نداشتند ، اما در پي آن فعاليتهاي سخت پرخاشگري عليه آن كسي كه آنان را عصباني نكرده بود افزايش نيافت .
- تحقيقات ( آلبرت بندورا1973) د رزمينه مشاهده رفتار پرخاشگرانه نشان داد كه ، تماشاي سرمشقهاي پرخاشگرانه ( چه بصورت زنده و چه در فيلم ) درمقايسه با تماشاي سرمشقهاي ناپرخاشگر يا نداشتن سرمشق موجب افزايش رفتار پرخاشگرانه دركودكان مي شود . ديدن سرمشق زنده به تقليد اعمال پرخاشگرانه خاص تري منجر مي شود ، د رحاليكه مشاهده سرمشقهاي فيلمي ( خواه زندگي حقيقي وخواه فيلم كارتون ) انواع گوناگون پاسخهاي پرخاشگرانه را سبب مي شود .
اگر نمونه پرخاشگرانه براي رفتار پرخاشگرانه اش پاداش داده شود ، كودكاني كه شاهد رفتار سرمشق پرخاشگر هستند بيشتر پرخاشگر مي شوند ، تا آنهايي كه شاهد سرمشق پرخاشگري باشند كه براي پرخاشگري خود تنبيه مي شود .
- تحقيقات ( كنراد لورنز 1966)در زمينه ضرورت پرخاشگري نشان داد كه پرخاشگري بخشي لازم از سازمان صيانت ذات حشرات است . براساس مشاهداتي كه او از رفتار حيوانات داشته پرخاشگري را از نظر تكامل داراي اهميت فوق العاده مي داند . چون به حيوانات جوان امكان مي دهد كه قويترين وخردمندترين والدين را داشته و گروه را قادر مي سازد تا بهترين رهبر را داشته باشند .
- تحقيقات ( جين و كوانتي 1977)در زمينه پرخاشگري به عنوان پالايش نشان داد كه : بررسي بر روي كودكان و شركت دادن آنها در فعاليتهاي پرخاشگرانه ، يا رفتار پرخاشگرانه را افزايش مي دهد و يا بجاي كاهش پرخاشگرانه آن را در همان سطح نگه مي دارد . در آزمايش هاي كه با بزرگسلان انجام گرفته ، همان نتايج به دست آمده است در يك مورد وقتي فرصت هاي مكرر براي وارد كردن ضربه برقي به فرد ديگري ( فردي كه نمي تواند تلافي كند ) داده شده دانشجويان بتدريج بيشتر تنبيه گر شدند ، بعلاوه در جملات بعدي افراد خشمگين حتي بيشتر از افراد كه خشمگين نبودند تنبيه گري نشان دادند . اگر پرخاشگري نقش پالايشي داشت ، سائق پرخاشگري افراد خشمگين مي بايستي با اعمال پرخاشگرانه كاهش يابد و مي بايستي هر چه بيشتر پرخاشگري نمايان شود تنبيه گري كمتري گردد . ( اگر پرخاشگري اثر پالايشي داشت تجلي آن مي بايست از شدت احساسهاي پرخاشگرانه بكاهد . )
- تحقيقات ( كلاين ، كرافت و كورير 1973)د ر زمينه كاهش حساسيت نسبت به پرخاشگري ، مشخص كرد ، تماشاي خشونت موجب برانگيختگي هيجاني در كودكان مي شود ، اما با تكرار آن ازشدت واكنشهاي فيزيولوژيكي كاسته مي شود . وقتي فيلم يك مسابقه خشن مشت بازي براي پسران پنج تا دوازده سال نمايش داده شد ، گروهي از آنان كه در گذشته زياد تلويزيون تماشا كرده بودند ، بر انگيختگي بسيار كمتري نشان دادند ( بر اساس اندازه گيري پاسخ گالوانيكي پوست ) تا گروهي كه به طور متوسط فقط چهار ساعت در هفته تلويزيون تماشا كرده بودند .
- تحقيقات ( بركووتيز 1971) در زمينه پالايش رواني پرخاشگري نشان داد كه ، فعاليتهاي بدني فراوان پرخاشگري را كاهش مي دهند .
Freud
Liftinstinsts
Death In stincts
Libido
Irenaus Eibl – Eibes feldt (1963)
Zillman, Katcher , Milavaky (1977)
Albert Bandura (1973)
Konrd Lorenz (1966)
Catharsis
Geen quanty (1977)
Cline , Croft , Courrier (1973)
Leonard Berkowitz (1971)