فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری وپیشینه تحقیق سكولاريزاسيون و حجاب دارای 43 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
پارادايم سكولاريزاسيون بروس:
(به نقل از مسعود سعیدی «سنجش نگرش سکولاریزاسیون در گروه سنی 20 تا 50 ساله مردم شهر مشهد در سال 84 و بررسی عوامل موثر براین نگرش» پایان نامه دوره کارشناسی ارشد)
اصلاح مذهبي پروتستان
يكتا پرستي
عقلانيت
علم
اخلاق پروتستان
سرمايه داري صنعتي
رشد اقتصادي
تكنولوژي
آگاهي فن سالارانه
فردگرايي
تمايل به فردگرايي و جدايي
جدايي و پيدايش فرقهها
با سوادي و انجمنهاي
داوطلبانه
تفكيك ساختاري
تفكيك اجتماعي
برابري خواهي
تكثر اجتماعي فرهنگي
حكومتهاي سكولارو
ليبرال دموكراسي
تكثر ديني
بخشي سازي و
خصوصي سازي
نسبيت باوري
فرقهها و كليساهاي ميانهرو
بروس در فصل اول كتاب خود اين پارادايم را مختصراً توصيف ميكند و در بخشهاي بعد با مدارك و شواهد بيشتري بحث را تكميل مي كند و انتقالات وارد را نيز پاسخ ميگويد.
وي ابتدا دو نكته را در مورد ارتباطات علي موجود در اين پارادايم بيان ميكند. ميگويد: “من ادعا نميكنم كه هر كدام از اين علتها به تنهايي ميتواند اثر نموده شده را به وجود آورد. بسياري شرايط ديگر نيز لازم است… ثانياً من ادعا نميكنم كه هر كدام از اين علتها (براي به وجود آمدن اثر خاص) هميشه لازم است… مانند ژاپن (كه به سرمايهداري صنعتي تبديل شد در حالي كه فرهنگ متفاوت با غرب دارد) يعني اين عوامل نه كافي هستند و نه لازم.
اصطلاحاتي كه بروس براي پارادايم سكولاريزاسيون آورده تقريباً روشن است و مفهوم آن تفاوت چنداني با مفهوم رايج ندارد. فقط دو اصطلاح «بخشي سازي» (compoutmentalization) و «خصوصي سازي» (priuatization) قدري نياز به توضيح دارد.
اين دو اصطلاح مربوط به جنبه فردي سكولاريزاسيون ميشوند و در واقع واكنش فرد را به فرآيندهايي مثل تفكيك و تكثير بيان ميكنند.
يك راه براي اينكه مومنين ايمانشان را با تنوع و تكثر فرهنگي و ديني آشتي دهند اين است كه يكپارچگي را در سطح بالاتري از انتزاع بازسازي كنند به اين صورت كه همه اديان را به يك معنا يكسان در نظر بگيرند.
امكان ديگر- كه با اولي سازگار نيست- اين است كه فرد ايمانش را به بخش خاصي از زندگي اجتماعي محدود نمايد.
«برگر» و «لاكمن» در «ساخت اجتماعي واقعيت» نشان دادهاند كه تفكيك و تمايز كه از ويژگيهاي مدرنيته است ما را ملزم ميكند كه نه در يك جهان واحد، بلكه در تعدادي از جهانها زندگي كنيم كه هر كدامشان ارزشها و منطق خاص خودش را دارد. پس مقصود از «بخشيسازي» اين است كه فرد فقط در حيطه خاصي از زندگي اجتماعي تابع ايده و ارزشهاي ديني خود است.
خصوصي سازي نيز همراه بخشي سازي فرا ميرسد يعني اين احساس و درك كه حيطه دسترسي دين محدود ميشود فقط به كساني كه آموزههاي اين يا آن دين را ميپذيرند.
در مورد «آگاهي فن سالارانه» نيز مفهوم وي تفاوت اندكي با مفهوم مورد نظر هابرمالن دارد. مقصود بروس از اين اصطلاح شيوه خاصي از انديشه است كه همراه علم و تكنولوژي مدرن به انسانها تحميل ميشود.
در ميان خصوصيات اين شيوه «استيوبروس»، پيش فرضهايي بنيادي نهفته در علم و تكنولوژي را مطرح ميكند. وي پارادايم پيشنهادي خود را در يك جمله اين چنين خلاصه ميكند:
«فردگرايي ، تكثر (تنوع) و برابري خواهي در يك زمينه ليبرال دموكراسي، اقتدار باورهاي ديني راست كرد».
او در جاي ديگر ميگويد: «اگر در گزارش من از اين تغييرات ابتكاري وجود داشته باشد، در تأكيدي است كه بر تكثر و تنوع ميكنم. در حالي كه ديگران تبيين خود را براي افول دين با پيرايش حكومت به نحوه فزاينده بيطرف، شروع ميكنند، من به علت اين بيطرفي توجه ميكنم.
تنوع فرهنگي ناشي از تعامل فرهنگ ديني متكثر با تفكيك ساختاري و اجتماعي، دين را از عرصه عمومي به عرصه خصوصي راند (و حكومتي بي طرف تأسيس نمود) و همراه دين هم ايدههاي ديني به جز ملايمترين آنها نيز به حوزه خصوصي رانده شده … برداشته شدن حمايت از دين در سطح ساختار اجتماعي بر روانشناسي اجتماعي باور، تأثيري مشابه به جاي مي گذارد.
يقينهاي جزعي كليسا و فرقه جاي خود را به اظهارات ملايمتر انجمن مذهبي و كيش ميدهد…
تأثير سكولاركننده تكثر و تنوع به مقدار زيادي به فرهنگ برابري خواه جامعه دموكراتيك بستگي دارد؟
«استيوبروس» ميگويد: كه اين نسبت غلط و رايج است كه گمان ميكنند پارادايم سكولاريزايسون به معناي پيش بيني الحاد و انكار خدا در همه افراد است: «من استدلال خواهم كرد كه كاهش اهميت اجتماعي دين، تعداد علاقهمندان به دين را كاهش ميدهد. و اين يك رابطه علمي است و نه فقط موضوعي براي تعريف. ولي حتي در نظريه رادريكالتر من اين انتظار وجودندارد كه دين ناپايدار خواهد شد.
من مشكلي نميبينم در اين كه واژهاي براي توصيف فرآيندي به كار رود كه فقط پاياني قطعي و معيني ندراد… سكولاريزاسيون ميتواند به اين معني باشد: «حركت و تحول به سوي كمتر ديني بودن».
دين در بعد فردي (دينداري)، در دنياي مدرن متأثر از تكثر و تنوع فرهنگي تحول مييابد. صورتهاي سنتي دين جاي خود را به اشكال جديد ميدهند. صنعتي شدن و شهرنشيني، اقوام و گروههاي مذهبي و نژادهاي مختلف را كنار هم جمع كرده. همين تنوع و تكثر فرهنگي فرآيند خصوصيسازي دين را به دنبال دارد. زيرا نميتوان در حوزه عمومي، هنجارها و ايدههايي را اعمال كرد كه مورد توافق گروههاي مختلف نيست. بنابراين دين به حوزه خصوصي راندده ميشود دو دوست بيطرفي، اجتماع را براساس كليترين ارزشهاي مشترك اداره ميكند.
مبانی نظری وپیشینه تحقیق سكولاريزاسيون و حجاب_1526540992_8824_2718_1141.zip0.00 MB |